2
رهایی از تنهایی
با سلام
پسری ۲۰ ساله هستم ک برعکس اکثر هم دوره ها و دوستام تا حالا هیچ رابطه با دوستی با جنس مخالف نداشتم و الان چند وقته احساس تنهایی شدید میکنم و افسرده شدم
حتی در حدی ک ب خاطر تنهایی خیلی ب خودکشی فکر میکنم ک شاید با این راه از درد و رنج تنهایی راحت بشم.
چند وقته دیگه خیلی حساس شدم ک حتی ی دختر و پسر رو هرجا ببینم حسودیم میشه و ب خودکشی فکر میکنم.
روانشناس و روانپزشک هم میرم ولی بازم فرقی نمیکنه ، زندگیم هر روز درد و زجر کشیدن از تنهایییه…
ب نظرم ازدواج تنها راه حل مشکلمه ک اونم پدر و مادرم قبول نمیکنن
دیگه هیچ راهی جلوی روم نمیبینم و تو زندگیم ب بن بست خوردم.
لطفاً اگه میشه راهنمایی کنید ک چیکار میتونم بکنم
رهایی از تنهایی
دوست عزیز این قدم اول است.
با سرپوش گذاشتن، پنهان کردن و انکار این وضعیت فقط وضع خودتان را بدتر می کنید.
در قدم اول باید بپذیرید که در زندگی خود احساس تنهایی و پوچی می کنید.
تا با استفاده از روش های مناسب و مفید این تنهایی را از بین ببرید.
این انتخاب خودتان بوده که تنها باشید.
زندگی انتخاب های مختلفی را پیش روی ما قرار می دهد.
تنها بودن یا شاد و خوشبخت بودن هم جزء این انتخاب ها هستند.
احتمالاً به خاطر شیوه زندگیتان دچار این مشکل شده اید.
پس چه خوب است که فعالیت های روزانه تان را بازبینی کنید.
فعالیت های خسته کننده و حوصله سربرنده ای که در طول روز انجام می دهید.
را کنار بگذارید. یک گوشه نشستن و بیکار بودن خود موجب تنهایی می شود.
البته ممکن است شما فرد آرامش طلبی باشید و از جمع چندان خوشتان نیاید.
اما این آرامش طلبی فقط زمانی شما را دچار مشکل می کند.
که در این لحظات شروع به فکر کردن در مورد مسائل ناراحت کننده کنید.
حال و هوای اتاقتان را با یک موزیک زیبا و ملایم تغییر دهید.
این موسیقی هم آرامش لازم را برای شما فراهم می کند و همچنین نمی گذارد احساس تنهایی کنید.
پرده ها را کنار بزنید، بگذارید نور خورشید به درون اتاق بیاید.
زندگی کردن با تجربیات گذشته مثل رد شدن از طرف دیگران یا عدم توجه آنها به شما، می تواند منشاء این ناراحتی و تنهایی باشد.
یادتان باشد، چیزی که شده، شده…دیگر نباید غصه گذشته را بخورید.
خلاء عاطفی که به واسطه این تجربیات تلخ ایجاد می شود.
را میتوان با درسهایی که از این تجربیات گرفته اید پر کنید.
اگر در کودکی، عدم توجه والدین را تجربه کرده اید.
با توجه بیشتر به فرزندتان آن را اصلاح کنید.
با اینکار رابطه تان را با فرزندانتان قوی تر خواهید کرد.
اگر خودِ شما به دیگران توجه و محبت کنید.
این کار ارزشمند شما قدردانی اطرافیان را نیز برمی انگیزد.
وقتی به کسی نیاز پیدا کنید، تنهایی خود به خود از بین می رود.
تنهایی می تواند زائیده فکر تنبل و بیکار باشد.
برای انجام کارهای مختلف داوطلب شوید .
تا هیچگاه فرصت فکر کردن به تنهایی را نداشته باشید.
با اینکار هم به دیگران کمک می کنید و هم به خودتان.
همچنین فعالیت جسمی باعث بهبود سلامتی نیز می شود.
در رابطه تان با نیروی عالمگیر تجدید نظر کنید. خدا، راه حل تنهایی شماست.
میتوانید از او برای نشان دادن راه به شما و درآمدن از این وضعیت ناراحت کننده یاری بخواهید.
با کمک او دیگر تنها نخواهید بود.
در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
۰۲۱-۸۸۴۲۲۴۹۵
خوب منم دیگه چاره ای جز خودکشی نمیبینم
لطفاً نگید با کارای دیگه خودمو مشغول کنم ، چند ساله دارم خودمو مشغول میکنم ک ب تنهایی فکر نکنم ولی دیگه نمیتونم…
هر بار میرم بیرون ی عالمه زوج میبینم و بهشون حسودیم میشه و خود ب خود تنهاییم میاد ب ذهنم
میشینم خونه فیلم ببینم ، قسمت های عاشقانش ک میرسه باز تنهاییم میاد ب ذهنم و حسرت میخورم
حتی دیگه دانشگاه هم نمیتونم برم ک در دختر و پسره اونجا…چند روز پیش تو دانشگاه چند تا دختر و پسرو دیدم ک باهم شوخی میکنن و میگن و میخندن ، اینقدر بهشون حسودیم شد ک چند دقیقه گریم گرفت حتی….
جدیدا هربار تنهاییم میاد ب یادم میزنم زیر گریه ، هر جا ک باشم������
واقعا دیگه از خدا هم تا امید شدم … این چ عدالتیه (
حتی اگه دختر میبودم خیلی راحت میتونستم کلی دوست پیدا کنم و اگرم نشد راحت میتونستم ازدواج کنم ، اما پسرم و برا ازدواج از ی طرف باید پدر و مادرم و راضی کنم و از یه طرفم باید سربازی رفته باشم و کار داشته باشم و … تا بهم زن بدن
پس ازدواجم نمیتونم بکنم
دیگه هیچ راهی پیش روم نمیبینم…یکی از همین روزاس ک خودکشی کنم
لطفاً اگه راه حلی برام میدونید بگید…شاید با راه حلتون جون یه بنده رو نجات دادید ������
با تشکر…