سلام.خانمی۲۷ساله هستم که ۷ساله ازدواج کردم وحاصل ازدواجمون دوقلوی دختر۳ساله هست.
همسرم ۳۴سالشون هست و مشکل من سردی،درون گرایی،شوهرم هست که فکرکنم بدترین نوع مشکل هست!
اصلا اهل بیرون رفتن نیست،همش توخونه هستیم،دوشغله هست و به شدت سرخودشو گرم کرده وانگارنه انگار که خانواده ای داره،نه زنی داره که نیازبه محبت داشته باشه من به شدت احساساتی هستم و واقعا افسردگی گرفتم از دست این آقا اصلا تاحالا نشده درست ومنطقی بشینیم صحبت کنیم و به نتیجه برسه تهش حتما باید به بحث یاسکوت وناراحتی تموم بشه و میگه من همینم!
اصلا اهل مسولیت و ازدواج واین حرف هانیست نمیدونم چرا ازدواج کرده هرماه باید به زور یه روز که وقت خالی داره رو پیداکنیم تاجنس ماهیانه بخریم وسر آشغال انداختن که واویلا…منم نمیزاره این کارهارو انجام بدم.خودم هم یه مدت طولانیه دچارنوسانات اخلاقی شدم وواقعا دیگه بهش حسی ندارم.😑
آهان اینوهم اضافه کنم که لحن صحبت کردنش هم اصلا خوب نیست مدام تیکه میپرونه.
کلا ازاون ادم های خاص هست که میشه گفت بابقیه مردهافرق داره.میگه اگه افکاری که دارمو به کسی بگم اصلا کسی دوروبرم نمیمونه.همس استرس واظطراب دارم وقتی گوشی دستشه وچت میکنه چون یک بار دیدم شماره دوستم توگوشیش هست وقضیه جدی نبود ولی کلا اخانم های همکار زیادی دوروبرش هستن.دیگه نمیدونم چکارکنم من به شدت تحت فشارهستم و کمبود محبت دارم.بهم میگه بایدعادت کنی به کارم.فکرمیکنه بااین کارهامیخوام مانع رسیدن به هدفش بشم که پولدارشدنه.من زندگیمو واقعا دوست دارم.امکان رفتن به روان شناس رو هم ندارم نه ازنظر هزینه نه ازنظر زمان.
ممنون میشم راهنمایی ام کنید.