شکاکیت
با سلام من دختری ۲۰ساله و متاهلم قبلا هم در سایت شما مشاوره گرفتم مادر من به پدرم خیانت کرده و من متوجه این موضوع شدم و الان اصلا بهش اعتماد ندارم دو شب پیش چک کردم و دیدم به شوهرم که سره کار بوده پیام داده من هم صبح ساعت هشت رفتم به خونه مادرم چون من واقعا مریض شدم و روانم بهم ریخته با اینکه به شوهرم اعتماد دارم بازم گفتم نکنه پیام داده که صبح شوهرم بره اونجا چون پدرم صبح سره کار میره بخاطر همین رفتم الان شوهرم فهمیده و میگه که من از کجا بدونم تو رفتی خونه مادرت چون به من دروغ گفتی و گفتی که خونه ام لطفا راهنماییم کنید در ضمن من عصرش از شوهرم پرسیدم گفتم پیام دادی گفت نه و من گفتم باشه باید پیرینت خطتو بگیری بعدش گفت که پیام داده و قضیه چی بوده قبلنم همچین چیزی شده بود و منو بد توبیخ کرده بودن منم گفتم ایندفه خودم برم و مطمعن شم که خیالم راحت شه که اینجوری گندش در اومد چیکار کنم من الان
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که اطلاع از این موضوع برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما بهتر است شما با مشاهده پیام مادر در احترام به ایشان اگر این پیام حاوی پیام خاصی می باشد در احترام بیان کنید که خط قرمز خود را رعایت کنند چون در این مسیر بهتر است که حدود ارتباط خود را حفظ کنید اگر مادرتان نمی توانند تعهد داشته باشند .
در کنار اینکه بهتر است از سرزنش کردن همسرتان خوداری کنید چون در هرصورتاگر بخواهید وارد اینگونه بحث ها شوید زندگی مشترکتان نیز بهم می ریزد در این مسیر نیاز است که با مادرتان صحبت کنید و در مورد احساسات و دیدگاهای خودتان صحبت کنید.
پیام خاصی نبوده میگم که شوهرم فردیه که این چیزا براش خیلی مهمه و اصلا اهل خیانت نیست من فقط از دروغ گفتن همسرم ناراحتم چون با ارامش سوال کردم که پیام دادی یا نه ولی به دروغ به من گفت که پیامی نداده متاسفانه بعد از فهمیدن خیانت مادرم به طرز وحشتناکی شکاک شدم خودم احساس میکنم که تعادل ندارم ایا باید به روانپزشک مراجعه کنم؟ بعد از فهمیدنش باید پیش مشاور میرفتم که متاسفانه خودم شاغل نیستم و شوهرمم گفت نیازی نیست بری ولی الان دارم اذیت میشم واقعا ذهنم به طرز وحشتناکی بهم ریخته تا میام خودمو جمع کنم مامانم دوباره یکاری میکنه که زندگیم بهم بریزه بعضی وقتا دلم میخواد بکشمش که همه راحت شن از دستش 😞😞😞😞
من بارها با مادرم صحبت کردم مامان من ادمیه که با مظلوم نمایی و دروغ نذاشته تا الان کسی جز من از کاراش چیزی بفهمه انقدر تا حالا بهم کلک زده و دروغ گفته که دیگه اصلا باورش ندارم و واقعا حرف زدن باهاش فایده ای نداره این بار دومه که زنگ میزنه و پیام میده بار قبلی باهاش اتمام حجت کرده بودم که به شوهرم پیامی ندی ولی خب بازم کارشو ادامه داده دلیل پیام هر چی بوده باید به من گفتع میشد ولی متاسفانه نمیفهمه که داره چی به سره زندگیم میاره و چه اختلافایی برام درست کرده ….