سلام
بنده ۸ ماه هست عقد کردم و نحوه ازدواجمون هم سنتی بود و قبلش شناختی از هم نداشتیم
بعد از ۳ یا۴ ماه همسرم خاطره ای برام تعریف کرد که در گذشتش شنواییش ضعیف شده بوده
اولین بار که شنیدم شوکه شدم اما سعی کردم باهاش کنار بیام اما درحال حاضر مشکلاتمون شدت بیشتری پیدا کرده و در جاهای مختلف نبود تفاهم بین خودمون مخصوصا خیلی چشمگیر شده
ولی به طور کلی مشکل حادی با ایشون ندارم ایشونم همینطور ولی خب متاسفانه ادامه ی ازدواجمون رو خطرناک حس میکنم و تصمیم دارم که از هم جدابشیم چه بخاطر دروغ های کوچیک و بزرگ گذشته چه بخاطر نبود تفاهم بینمون
حالا خواستم راهنماییم کنید که چکار کنم تو شرایط فکری و عصبی بدی گرفتار شدم
با تشکر از همه کاربران و سایت بسیار خوبتون