طلبکار بودن خانواده شوهر
سلام، وقت بخیر، من ۵سال ازدواج کردم، ۳۴سالمه و
همسرم ۶سال از من بزرگتره، متاسفانه همسرم از قدرت و جسارت کافی
برای مقابله با رفتارهای غلط خانواده اش برخوردار نیست، ایشون در خانواده ای
بزرگ شدن که مادر همه کاره و بعد از اون دوتا خواهر حرف اول و آخر را میزنن، از لحاظ
منطق و علم هم همگی نهایتا ۱۲ساله باشن، حق هیچگونه مخالفتی باهاشون وجود نداره چون اگر کسی برخلاف میلشون عمل کنه بی احترامی حساب میشه، با یک جمله «عروس عضو خانواده است»، هر رفتاری که باب میل خودشون باشه، باهات میکنن
و خودشون را در این زمینه محق میدونن، هیچ توضیح و دلیلی نمیشه براشون آورد چون استاد مغلطه و سفسطه هستند، در حرف بسیار شعارهای زیبا میدن و در عمل دیکتاتورهای ظالمی هستن که فقط به فکر خودشونن، هیچ محبتی در حق پسراشون ندارن چه برسه به عروس، اساسا از بچگی مغز پسراشون را با این جملات که
۱-مادر تکرار نمیشه و هرچی گفت باید بگی چشم
۲-جنس زن نحیف و ظریف و نازه و هرچی گفت باید بگی چشم
۳- فحش دادن کار بدیه و منظور از اذیت کردن یعنی فحش دادن
پر کردن، مورد سوم خیلی جالبه چون تنها کار بدی که این خانواده میشناسه فحاشیه ولی دروغ، حسادت، فتنه گری، عدم مسئولیت پذیری، و در کل بی اخلاق و بی ادب بودن اصلا مشکل نیست
تصور کنید همسر من در این خانواده بزرگ شده، تو این پنج سال با هزار مکافات خیلی از دسیسه های مادر و خواهر را براش رو کردم که میدونم خودشم دیگه جواب نداره
ولی همیشه بین من و زنان خانواده اش میمونه، و تنها کاری که میکنه اینه که به خانواده اش میگه شما بی احترامی کردین و به من هم میرسه میگه تو بی احترامی کردی، هر چی باهاش صحبت کنی، فایده نداره، همه حرفاتو قبول داره بعد دوباره برمیگرده اول خط، کلا نمیتونه مشکل حل کنه و فقط صورت مساله پاک میکنه، من واقعا خسته شدم، تمام حرفشون هم اینه که عروس اومده تو خانواده ما و باید اینطور که ما میگیم عمل کنه ولی برعکسش قبول نیست
با سلام خدمت شما
دوست عزیز به نظر می رسد در شرایط سخت و پرچالشی به سر می برید که انرژی روانی زیادی را از شما می گیرد و احساس خستگی و فرسودگی شما از موقعیت های ناکام کننده پی در پی کاملا قابل درک است.
متاسفانه وقتی افراد هنگام ازدواج مسائل و مشکلات حل نشده و روابط خاص و بعضا آسیبزایی با اعضای خانواده شان دارند، پس از ازدواج این مشکلات پیچیده تر می شود.
یا همانگونه که خودتان هم اشاره فرمودید، گاهی بهرحال خود افراد با این سیستم جور شده اند و نقش خاصی برایشان تعریف شده و از نفرات جدید هم انتظار می رود در نقش های از پیش تعیین شده حاض شوند و در غیر اینصورت کل سیستم ناآرام خواهد شد و تلاش ها برای کنترل فرد جدید آغاز می شود که هر گونه مقاومتی یک تهدید محسوب شده و واکنش های دفاعی آگاهانه یا ناآگاهانه به دنبال آن یک سیکل معیوب آسیبزا را در نهایت بازتولید می کند.
بنابراین واقعا این حالت بسیار تنش زا بوده و باعث کاهش شدید کیفیت روابط و تشدید اختلافات بین فردی می شود.
نیاز به آزادی و استقلال یکی از نیازهای بنیادین هر ردی است که اگر احساس کند در زندگی خود آن ها را ندارد یا از سوی عده ای از وی سلب می شود، بسیار آزاردهنده خواهد بود.
از آن گذشته چنین شرایطی افراد را به بازیهایی می کشاند که از مسیر اصلی و لذت زندگی غافل می شوند.
البته که هر فردی در چنین شرایط و سیستمی که عنوان شد کم یا زیاد، سهم و نقش خودش را دارد.
بنابراین اگر شما سهم و نقش خود را بشناسید و موقعیت را هم به موقع تشخیص دهید، شانس این را خواهید داشت که خودتان را از این جریانات به مرور بیرون بکشید و زندگی مسالمت آمیز خودتان را به سبک خودتان داشته باشید.
در عین اینکه روابط معمولی و در حد کافی خود را هم با کمترین چالش با خانواده همسرتان حفظ کنید.
قطعا در این مسیر نیاز است به همراه همسرتان و با توافق یکدیگر با هدفی مشترک که حفظ رابطه خودتان و افزایش کیفیت زندگی مشترکتان است، رفتارهای موثرتر و پخته تری را انتخاب نموده و در پیش بگیرید.
زوج درمانی در این زمینه می تواند به شما کمک بسیار موثری بکند تا بدانید در این شرایط چگونه رفتار کنید و چگونه از خودتان، همسرتان و زندگی مشترکتان محافظت و مراقبت کنید.
به شما توصیه می شود هر چه زودتر تا آسیب از این شدیدتر نشده و زندگی مشترک و سلامت روان شما به خطر نیفتاده برای دریافت مشاوره حضوری (زوج درمانی بهترین حالت است ولی اگر همسرتان در ابتدا به هر دلیلی مقاومت کردند می توانید با مشاوره فردی شروع کنید تا به مرور ایشان هم با شما همراه شوند) اقدامات لازم را انجام دهید.
سلام به شما دوست عزیز
احساسات شما قالب احترام می باشد اما دقت کنید که اگر شما بخواهید تمرکز زیادی بر رفتارهای انها داشته باشید و مداوم زندگی مشترکتان را به زندگی خانوادگی و رفتارهای انها گره بزنید امکان آسیب به زندگی مشترکتان زیاد می شود .
آنها حتی اگر رفتارهای مناسبی نداشته باشند خانواده همسرتان محسوب می شوند و بهتر است سعی کنید در مقابل همسرتان از بی احترامی کردن به آنها خوداری کنید چون حتی اگر همسرتان بدانند حق با شما می باشد امکان جبهه گیری مقابل شما وجود دارد چون در هر صورت آنها خانواده همسرتان محسوب می شوند .
دقت کنید که همسرتان مسئول رفتارهای خانواده خود نمی باشند و ایشان تنها مسئول رفتارهای خود می باشند و شما نیز اگر در موضوعی از آنها ناراحت هستید بهتر است در احترام و بدون توهین در زمان مناسبی خودتان این موضوع را بیان کنید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید .
دقت کنید که نه شما و نه همسرتان نمی توانید رفتارهای آنها و سبک شخصیتیشان را تغییر بدهید اما بهتر است زندگی مشترکتان را مدیریت کنید و از زندگی خانوادگی جدا بدانید در کنار اینکه دقت کنید همسرتان فرزند یک خانواده و همچنین برادر و… می باشند و هرکدام از این نقش ها نیز وظایفی را طلب می کند که ایشان برای پاسخ به هویت خود نیاز است به آن توجه داشته باشند .
ممنون از دو بزرگوار، جناب یا سرکار psychologist لطف میکنید یه زوج درمان خوب و یا اگر خودتون در این زمینه کار میکنید، آدرس مرکزتون را بفرمایید. ممنون