سلام من یه دختر ۳۵ ساله هستم که تو عرصه هنر مشغول هستم و توانایی های بالایی در بیزنس و مدیریت دارم همیشه تو هر کاری رفتم موفق بودم شکست برام معنی نداشته اما دشمن زیاد دارم همیشه اطرافیانم بهم حسادت میکنن با اینکه همیشه دستشون رو گرفتم و تو موفقیتم سهیمشون کردم اما بازم انگار حس انتقام ازم میگیرن این مشکل تو بچگیمم بوده برای همین همیشه با پدر مادرم و آدم بزرگا بودم اخیرا خیلی ضعیف شدم و در اثر یه پاپوش بزرگ زحمت سه سالمون تو غربت از دست دادم و ناعادلانه از اونجا برگشتم فکر میکنم شاید این اتفاقای مکرر که نمیذارن من به اهدافش برسم منو خسته کردن و باعث عدم اعتماد بنفسی شده چکار کنم که این موضوع حل بشه درون خودم استقامتی خیلی کم شده مکانیزم دفاعی مو از دست دادم همیشه به مرگ فکر میکنم میگم تهش میخواییم همه بمیریم حس فریاد بلند درونم دارم گاهی احساس میکنم بخودم ضربه وارد کنم خودکشی نه انگار یه خشمی درونم و گرفته نسبت بخودم نمی‌دونم چی درسته