سلام بنده 9ماهه که عقد کردم و دچار یک عشق یک طرفه شدم. همسرم رو خیلی دوست دارم تو این چند ماه حتی یکبار نشد که زنگ بزنه حالمو بپرسه چند ماه پیش به خاطر یه پیام که قبل از خواستگاری براش فرستاده بودمو بعد چند ماه که سیم کارتش رو انداخت تو گوشیش براش اومد و هرچی کار کرده و نکرده بودم اورد جلو چشمم و تقاضا طلاق کرد البته بهش حق میدم خیلی اشتباهات کردم هر اتفاقی میوفتاد درجا جار میزدم همه میفهمیدن مشکل داریم خیلی با هم سرد بودیم دیگه هر طوری بود منصرف شد از اینکه طلاق بگیره. من تو رابطه خیلی اشتباه کردم هرچی من بیشتر عشق و علاقه نشون میدادم اون عزم دورتر میشد اونقد دور که دیگه همو نمیدیدیم من بهش یه قولایی دادم که سعی کردم بهشون تا حدودی عمل کردم البته پیش خودم اینطور فکر میکنم تا اینکه چند روزی دیدم ناراحته هی ازش پرسیدم چی شده ناراحتی حرفی نمیزد چند هفته ای گذشت دیگه بهم گفت که تو اصلن عوض نشدی همون ادم ثابقی و دوباره برگشتیم سر پله اول که منو طلاق بده من تو رو دوست ندارم هیچ حسی بهت ندارم و از این حرفا ولی اینا رو زبونی بهم نمیگه فقط پیام میده میگم میخام بیام باهات حرف بزنم حاشیه میره نقطه ضعف منو یاد گرفته و خیلی از این بابت اذیت میشم البته این دفعه دیگه نزاشتم کسی از مشکلمون چیزی بفهمم و سعی کردم بین خودمون حلش کنم الان میگه اگه طلاق نمیدی من بیخیال میشم ولی ازم انتظار کاری رو نداشته باش یک ماهه دیگه مراسم عروسیه و موندم چیکار کنم به حرف دلم گوش بدم یا عقلم. من خیلی بهش بیتوجهی کردم درگیر مسائلی کردمش که مشکل من بود نه اون همیشه کاری میخام انجام بدم میگه تو اول از بابات اجازه بگیر بعد بیا به من بگو چیکار کنم راستم میگه حق بهش میدم ولی من دیگه نمیخام ادم سابق باشم میخام براش یه تکیه گاه باشم تا اینکه مثل یه عابر بانک باشم و فقط نیاز مالیش رو برطرف کنم خاستم بهم کمک کنین که چطور این عشق یکطرفه رو دوطرفه کنم؟ لطفا کمکم کنین.