5
عشق
خستع نباشید سوالم اینه من با یه دختر ۸ماه تو رابطه بودیم واقاااا همه دوست داریم عاشق همیم جوری که برای هم میمیریم قرار شد ازدواج کنیم من رفتم خاستگاری ولی پدر مادر ایشان گفتن باید استخارع بگیرم ولی استخاره بد در اومد و قبول نکردن ولی من ایشان باهم مخفیانه در ارتباط بودیم ایشان جوری منو دوست داشت که ۲۴ساعت بهم میگفت ولی بعد چند وقت گفت دیگه حس ندارم ینی خیلی وقت ندارم چون تو ناراحت نشی بودم در صورتی که هه میگفت من عاشقتم دوست دارم و… میدونم که پا کس دیگه نیست خوب میشناسمش بهش میگم به چه دلیل مگه حال دلم خراب حالم خوب نیست حتی خودش میگه تو کاری نکردی خب واقعاااا کم نذاشتم براش خودشم قبول داره الان اگه میشه کمک کنید چه کنم خوب بشه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
بهتر است سعی کنید از روابط پنهانی که می تواند باعث ایجاد وابستگی بیشتر شود خوداری کنید و سعی کنید به یکدیگر فرصت بدهید تا اگر واقعا می خواهید باهم زندگی مشترک داشته باشید با خانواده ها صحبت کنید و برای شناخت بیشتر اقدام کنید .
دلیل ایشان ممکن است شامل موارد زیادی شود از جمله اینکه دیگر امیدی به ادامه این رابطه ندارند و…
هریک از شما چند سال دارید؟
هدف هریک از شما از یان رابطه پنهانی چیست؟
سلام مرسی از پاسخ دادن خانواده من کل زورشو زد حتی ایشان کل حرف زد ولی بدبختانه پدر ایشان اعتقاد به استخاره شدید دارن ماهم گفتیم که پنهای تا زمانی که کل خاستگارهارو رد کنه و واقااا رد کرد حتی خواستگار میلیونر الان مشکل من اینه که ایشان میگه من بی دلیل بی حس شدم حالم خوب نیست تنها دوست دارم البته دو روز قبلش از من قول که کنارش باشم گرفت خودش میگه دلیلشو نمیدونم چرا میگه بحث زمان نیست و.. میگه حسم نیست واقااا ار محبت از همه چی من کم نذاشتم حتی خودشم اینو گفت من۲۴سال ایشان ۱۹سال
هدفی اصلا ما این بود که ایشان تا چند سال باشیم کل خاستگارها رو که رد کرد که از این طریق پدرش قبول کنه خودشون این پیشنهاد داد فقط کمک کنید چه کنم حس بیاد خوب بشه چون من هیچ خطای انجام ندادم
سلام،مادری به خواستگاری خواهرم اومده،پسرش خبرنداشته وقتی فهمیدمخالفت کرد،دلیلشم این بودکه قبلاعاشق دخترخالش بوده وهنوزنتونسته فراموشش کنه،تااینکه چندروزبعددخترمنومیبینه وعاشقش میشه جوری که بخاطردخترم جلوخونوادش وایساده وهرکاری بخاطرش میکنه،دخترمم دوسش داره،پسره۱۸ودخترم۱۳سالشه،درسته که ایناباهم ازدواج کنن،درصورتی که قبلا هم به خواستگاری خواهرم اومدن؟کمکم کنید،ممنونم
با سلام خدمت شما دوست عزیز
دقت کنید که خواهر شما تازه در شروع دوره نوجوانی می باشد و این تصمیم گیری بیشتر بر پایه هیجان می باشد و می تواند برای او آسیب های زیادی به همراه داشته باشد چون از نظر رشد عقلی ، اجتماعی،عاطفی ، جنسی و… به رشد کامل نرسیده است و این تصمیمات بر پایه هیجان و خیالپردازی و ریسک پذیری بالا می باشد .
و این آقا نیز به نظر نمی رشد که در این سن امادگی اقتصادی، اجتماعی و عاطفی شروع زندگی مشترک را داشته باشد اگر دقت کنید چون در سن نوجوانی احساسات بر پایه هیجان می باشد این آقا به راحتی توانسته است به فرد دیگری علاقه مند شود و در این سن این موضوعات طبیعی می باشد .
بهتر است خواهرتان را به صورت حضوری به روانشناس ارجاع بدهید تا با ایشان صحبت شود.