سلام من یه پشت کنکوریم
درسم هم خیلی خوب بود بچه سر به راهی بودم
تا اینکه عاشق شدم
عاشق یه دختر که تو اتوبوس به طور اتفاقی آشنا شدیم و وارد رابطه شدیم
سال اول کنکور تحملم کرد اما سال اول خراب کردم
گذشت اون رفت و من سال کنکور دوم شروع کردم ولی دوباره پیداش شد نه به شکل رابطه فقط در حد چت …
من فکر خیالش نزاشت زیاد بخونم همش تو فکر اون بودم حتی رفتم دکتر داروی هایی واسه افزایش تمرکز گرفتم ولی نشد….
حالا تو این دوماه اخر این عشق خیلی بهم فشار میاره و از کنکور هم عقب افتادم
تو رو خدا شما منو درک کنید
من چند ساله همش دارم شکست میخورم
پدرم بیماری لاعلاج اعصاب و روان هم داره
بخدا دیگه تحمل شکست ندارم
حتی یبار خودکشی کردم سریع منو بردن دکتر
دیگه ب تهش رسیدم
هیچکس نیست کمکم کنه
هرچی بهش میگم عاشقتم دوست دارم همه چیمی انگار ن انگار
دیگه نمیتونم
ترس بعد کنکور تمسخر همه بی کاری نمیزاره
من پارسال پرستار قبول شدم اما گفتم امسال پزشکی قبول میشم
اما امسال شاید هیچی
اقای مشاور وقتی دارم اینور واس شما مینویسم چشمام از اشک پر و دستم از استرس میلرزه
خودکشی منو راحت میکننه
من ادم با خدایی هییتی اهل نماز شب بودم
اصلا دیونه شدم
تا نزدیک اذان صبح فقط ب مرگ و خودکشی فکر میکنم
دیگه نمیتونممممم
میترسممممم
میترسمممم
از بعد کنکور
توروخدا درکم کنید
من بیمرم بهتره بنظرم