2
فشار روحی روانی
سلامی دوباره من به شما گفته بودم که از یه دختری توی دانشگاه خوشم اومده و میخواستم بعد از اینکه امتحانات پایان ترم تموم بشه فراموشش کنم.
من ۱۹ سالمه و دختره ۲۰ سالشه از یه شهر دیگه میاد و از ترم بعد توی دانشگاه ما نیست. ما از پاییز پارسال با هم در ارتباط هستیم و با هم دوست شدیم یه دوست صمیمی. ایشون من رو فقط به عنوان دوست صمیمی میبینه ولی من احساس میکنم به ایشون وابسته شدم و علاقه هم دارم.
بار ها هم از من تعریف کرد. برای آخرین امتحان دیدمش از اون موقع تا الان حالم بد تر شده و از لحاظ روحی و روانی خسته ام.
شما میگید چکار کنم ؟ احساساتم رو بهش بگم یا فراموشش کنم ؟
سلام به شما دوست عزیز
در تایپیک قبلی شما نیز توضیح داده شد که با ورود به اجتماعات بزرگ تر مانند دانشگاه تجربه این احساسات طبیعی می باشد و نیاز است که شما در کنار احترامی که برای احساسات خود قائل هستید دقت کنید که نیاز است در یک رابطه هردو طرف توقعات و هدف مشخصی داشته باشند و اینکه شما تایم زیادی را باهم بگذرانید اما با هدف های مختلف این موضوع می تواند باعث شود که شما ها هدف یکسانی را نداشته باشید و در این مسیر آسیب برایتان وجود دارد .
بهتر است هدف خود از رابطه را بر اساس شرایط فعلیتان انتخاب کنید به این معنا که اگر هدف ازدواج دارید با خیالپردازی پیش نروید و بلکه شرایط اجتماعی مانند سربازی ، دانشجو بودن وکاری را در نظر بگیرید شرایط اقتصادی مانند آمادگی فعلی برای داشتن یک زندگی مشترک را مد نظر داشته باشید ، رشد هویتی و شخصیتیتان را بررسی کنید ، معیارهایتان برای انتخاب را بررسی کنید و….
در این مسیر بهتر است میزان ارتباط خود را براساس هدف ها و شرایطتان انتخاب کنید چچون هرقدر رابطه شما دو نفر باهم بیشتر باشد امکان وابستگی بیشتری وجود دارد .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز این همه تردید برای مطرح کردن این موضوع با توجه به راهنمایی هایی که در \ست های قبلی دریافت کردید کمی عجیب به نظر می رسد.
بهتر است بدانید به هر حال باید یک تصمیم گیری در این زمینه داشته باشید و این تصمیم هم باید بر اساس خواسته ها و ارزش ها و اصول و مسیر دلخواه خودتان در زندگی اتخاذ شود و هم چنین با در نظر گرفتن شرایط و امکانات موجودتان.
تصمیم گیری در این موارد حتما دشوار است و به همراه استرس است اما اگر به دنبال راهی برای تصمیم گیری می گردید که اطمینان حاصل کنید چه گزینه ای صد در صد درست و چه گزینه ای صد در صد اشتباه است چنین خواسته ای اساسا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی خواهد بود و بیهوده دارید انرژی خودتان را به هدر می دهید.
چرا که این جزو ماهیت فرایند تصمیم گیری است آن هم به خصوص درباره چنین موارد مهمی که می تواند در مسیر زندگی تان تعیین کنده باشد.
هیچ کسی هم بهتر از خودتان نمی داند چه گزینه ای برای شما مناسب تر خواهد بود و در این فضا فقط سعی می شود ن.ری بر مسیر شما انداخته شود و با ارایه برخی راهنمایی ها به شما کمک شود تا بتوانید بهترین و مناسب ترین تصمیم را اتخاذ کنید.
مهم ترین موضوع در این زمینه در نظر گرفتن پیامدهای احتمالی هر یک از انتاب های شما است تا بتوانید با توجه به آن ها یک تصمیم گیری آگاهانه و همه جانبه ای داشته باشید.
اول از همه واقعا باید بدانید دوست داشتن یک نفر هرگز برای تشکیل رابطه خاص دو نفره کافی نیست.
آنچه انسان ها را قرار است به سمت مسیر درست خودشان هدایت کند صرفا احساسات و هیجاناتی که تجربه می کنند نیست بلکه اهداف و نیازها و خواسته ها و آن مسری است که برای خودشان در نظر دارند و به عبارت دیگر چشم اندازی است که در زندگی برای خودشان مشخص کرده اند و برنامه ای که برای اینده خودشان ترسیم کرده اند.
بنابراین قدم اول و مهم ترین گام همین است که در ابتدا برای خودتان مشخص کنید از این رابطه چه می خواهید و چه انتظاری دارید.
به عنوان مثال اگر ایشان را برای تشکیل زندگی مشترک و ازدواج می خواهید آیا اکنون زمان مناسبی برای پیگیری این هدف در زندگی تان است و با توجه به سن و سالتان که در آغاز ورودتان به جامعه هستید و شاید هنوز تکلیف خودتان را د خیلی از موارد مشخص نکرده باشید و حتی معیارها و ملاک ها مورد نظرتان را برای رابطه دو نفره و یا همسر آینده تان ندانید، اکنون آمادگی کافی برای این منظور وجود دارد؟
و آیا ابعاد دیگر مانند شرایط کافی و وضعیت مالی مناسب و یا شغل مناسب و خیلی از موارد دیگر را در نظر گرفته اید؟
این مرحله می تواند به خودی خود برای انتخاب و تصمیم گیری و تعیین مسیر شما تعیین کننده باشد چر که ممکن است به این نتیجه برسید واقعا هیچ هدف و برنامه خاصی در این رابطه ندارید و این رابطه رها کنید.
نکته مهم دیگر این است که بعد از تشخیص این مرحله اگر همچنان فکر کردید که با در نظر گرفتن این ابعاد همچنان می خواهید به این رابطه ادامه دهید و دلایل محکم تری از صرفا احساس و علاقه خاص به ایشان دارید می توانید خیلی صریح و واضح احساسات خودتان را در این زمینه با ایشان مطرح کنید.
این کار در صورتی که تصمیم به ادامه رابطه داشت باشید ضرورت خواد داشت چرا که ایشان هم باید بدانند که هدف شما از این رابطه چیست تا با یکدگیر هم راستا و هم مسیر باشید و هر کسی در ذهن خودش تصورات خاص خودش را پرورش ندهد که در آخر احساس ناکامی شدیدی را در پی داشته باشد.
نکته دیگری که بهتر است در نظر داشته باشید این است که همان طور که اشاره شد احساسات و هیجانات ما چچه منفی و ناخوشایند و چه مثبت و خوشایند نمی توانند به تنهایی برای تعیین مسیر مناسب ما کافی باشند.
بنابراین اگر تصمیم به جدایی و فاصله گرفتن از ایشان در جهت اهدافتان و یا بر اساس این که تشخیص داده اید این انتخاب در نهایت و در بلند مدت به نفع هر دو نفر شما خواهد بود نباید این تصور و انتظار را داشته باشید که احساسات منفی و ناخوشایند را تجربه نکنید و یا به خاطر این موضوع تغییر مسیر بدهید چرا که احساسات طبیعی هستند و همچنین گذرا.
و یا اگر تصمیم گرفتید موضوع را به ایشان مطرح کنید این احتمال را در نظر داشته باشید که ممکن است ایشان متقابلا بگویند با شمت موافق نیستند و حسی فراتر از یک دوست معمولی و صمیمی به شما ندارند اگرچه ناراحت کنند خواهد بود ولی به هر حال یک واقعیت است که باید آن را بتپانید پذیرفته و با آن کنار بیایید.
منظور از در نظر گرفتن پیامدهای مختلف همین ها هستند که شما در نهایت با توججه به این موارد بهتر است تصمیم گیری و انتخاب کرده و آن را انجام دهید.
برای دریافت راهنمایی بیشتر و یا اگر انقدر سردرگم هستید که نمی توانید به تنهایی تمرکز کنید و تصمیم مناسب رابگیرید به شما توصیه می شود حتما به یک روانشناس یا مشاوره جراجعه کنید و در این زمینه جلسات مشاوره فردی به صورت حضوری یا غیر حضوری دریافت کنید تا در این مسیر با اتخاذ تصمیم مناسب اقدامات لازم را انجام دهید.