خیلی سختمه کنارش بزارم خیلی بهش وابستم .این دوماهو هر رفتاری ک داشتن من صبر کردم تا حالش خوب شع هدیه گرفتم براش حالش خوب شه ولی اصلا سمتش هم نرفت ک ببینه چی براش خریدم ناراحت میشه وقتی براش چیزی بخرم .چندین بارم ازش پرسیدم ک مشکلت چیه چرا اینطور شدیه ولی جواب نمیده میگه من حوصله این حرفارو ندارم حتی با مادرشم صحبت کردم ک چرا محمود اینطور شده گفتش ک با ما هم صحبت نمیکنه .بنظرتون من باید چیکار کنم ؟ ولی نمیتونم ک باهاش تموم کنم واقعا دوسش دارم بهش اعتماد دارم ولی گاهی خیلی فکرا میزنه ب سرم.خونوادمم همش بخاطر شغلی ک نداره مخالفن وگرنه تحقیق کردن خونواده محترمی هستن.خیلی بهم فشار میاد خیلی تنهام واقعا کسیو ندارم خواهر ندارم ک بخام باهاش دردودل کنم دوستیم ندارم دارم ولی راحت نیستم بهشون اعتماد ندارم .
کمکم کنید .ولی من واقعا نمیتونم ترکش کنم ک برم سراغ کسی دیگه نمیتونم تنها مردی ک بهش اعتماد دارم خودشه .اولین رابطمو با خودش داشتم واقعا نمیتونم بدون ایشون