باسلام. من ۲۶ ساله دانشجوی تخصصی آسیب شناسی هستم . مدت یک سال نیم هست با دختر خانمی هم سن خودم در دانشگاه آشنا شدم و ایشون هم پزشک عمومی هستن. از ابتدا رابطمون برای ازدواج بود و این مدت آشنا شدیم با اخلاق و رفتار هم البته ما ۳ ماه تقریبا از نزدیک با هم بودیم در شهری که دوران کارورزی پزشکی بودیم و اونجا آشنا شدیم. من وقتی فارغ التحصیل شدم برگشتم شهر خودم( تهران) ایشون یک سال از من عقب تر بودن و اونجا موندن تا شهریور امسال که فارغ التحصیل شدن. در این مدت هم من برای تخصص خوندم و آسیب شناسی قبول شدم. ما تفاهم از نظر مسائل مختلف د دیدگاه های مشابه داریم و مشکلی در رابطه خودمون نیست . مشکل ما خاتواده من هست که مخالفت دارن. مخالفتشون برای چند مسئله هست یکی دور بودن ایشون ( ساکن ایذه استان خوزستان هستند) تفاوت فرهنگی و اینکه میگن من در حال حاضر توانایی تشکیل زندگی ندارم چون خونه ای ندارم و درامدماهیانه ۲تومن دارم در حال حاضر البته دخترخانم هم کار میکنند و درامد خوبی دارد. چندین بار باهاشون صحبت کردم که حداقل آشنایی با خانواده این خانم داشته باشیم و واقعا ایشون هم با شرایط سختی که من دارم راضی هستن زندگی جمع جور تر تشکیل بدیم اول و تقاضای امکانات زیاد ندارن حتی خانواده ایشون هم طبق گفته های خودش سخت گیر در مورد کمبود های زندگی ندارن و میتونن موافقت کنند ولی خانواده من کلا دید منفی به این قضیه دارن و اصلا همکاری و راهنمایی نمیکنن و حرفشون این هست که باید درامد داشته باشی. این هم بگم من تک فرزند هستم و اختلاف سنی زیادی با والدینم دارم حدود ۲۵ تا ۳۰ سال و رابطه خیلی صمیمی ای باهاشون هم ندارم و ارتباطمون کلا در مورد مسائل مختلف زیاد نیست و حالا برای این خانم هم که برگشتن شهرشون نگرانی ایجاد شده و بالاخره خواستگار هم دارن من هم نگرانم از دست بدمش . من چیزایی که به ذهنم رسید خدمتتون گفتم باز اگر نکته ای هست توضیح میدم. لطفا راهنماییمون کنید چون خیلی سردرگم شدیم و رابطمون پر تنش شده