مشاوره خانواده
وقتتون بخیر من یه خانمی هستم ۳۱ ساله یه دختر 8ساله دارم مشکلم از زمانی شروع شد که � چند تا دوست خانوادگی داشتیم که با این ها رفت و آمد میکردیم یکیشون دوست قدیمی همسرم بود از بچگی با هم بودن با آقا من تو این رفت و آمدها را متوجه رفتار مشکوک زن یکی از دوستان و همسرم شدم اینا احساس راحتی زیادی با هم می کردند من اینا رو زیر نظر گرفتم اون موقعی که همسرم آنلاین بود اون خانم آنلاین بود من خواستم برم گوشی شوهرم رو بگیرم شوهرم مقاومت کرد چند بارم اسم و خانم آورد اسم اون داشت میگفت شب خوابید واتساپشو هک کردم دیگه چون پیام هاشو پاک کرده بود چیزی تو گوشیش نبود فرداش من به این خانم زنگ زدم که چرا با همسرم داره حرف میزنه اونم زد زیرش و اینا بعد از همون که واتساپ شوهرمو هک کرده بودم دیدم که دارن به هم دیگه پیام میدن که الان چیکار کنیم اگه شوهرم خانم بفهمه چیکار میکنه من اینو به شوهرم گفتم میخوام برم به شوهرش بگم گفت که در مورد تو داشتم باهاش حرف میزدم که اخلاق تو درست کنی بهم گیر الکی ندی گفتم اگه این خانم مشاوره اخلاق من هم میگفت الکی بهم گیر میدی در صورتی که دختر من الان ۸ سال پیش وقتی دختر من یک ساله بودم و متوجه شدم که شوهرم با یک خانم تلفنی حرف میزنه من از اون موقع دیگه بهش شک کردم و گوشیش رو چک میکردم این فکر میکرد که سر چیه که من دارم فک می کنم ناراحت میشه به من شک داری این دوستی الکی به من گفت به واسطه کردم که شک تو بزاری کنار الان می گفت که شوهرش بفهمه که من بهش گفتم که با این خانوم من حرف بزن که اخلاقش درست کنه ناراحت میشه شوهرش پرسیدم شوهرش هم گفت در جریان بودم نمیدونم از ترس آبرو اینجوری همه مسافرت هامونو بیرون رفتن منو با اونا انجام میدادیم از وقتی که گفتم هرچی بیرون رفتی بدم اومده چون با اونا رفتی دوست نداشتم الان لج کرده میگه چون تو به من گفتی هرچی منو بیرون بردی دیگ دوست نداشتم دیگه نمی برم من الان میگم به خاطر اونا منو نمیبری میگه نه به خاطر حرف خودته الان من دیگه بیرون نمی بره مسافرت نمیبره میگه تو تنهایی رودوست داری بهش میگم رفت و آمد نکن عید رفته بود خونه اون خانم و آقا در صورتی که من گفتم نمیخوام با اون زنه رفت و آمد کنی میگه بخاطر دوستمه میگم برو جلو در دوستت رو ببین میخوااستم مشکلم رو ببینم باید چیکار کنم چجوری رفتار کنم با این آقا چه جوری رفتار کنم الان بهش شک دارم ولی نمیتونم ثابت کنم
سلام به شما دوست عزیز
قابل دکر هست که این شرایط شما را نگران و ناراحت کرده است اما در این مسیر خب نیاز است که شما و همسرتان باهم در این مورد صحبت کنید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید.
در این مسیر خب اگر همسر شما با رعایت حدود این ارتباط پیش می روند و ارتباطات ایشان در حدود مشخص می باشد خب نمیتوان بیان کرد که به شما خیانت می کنند اما اگر این ارتباط بیش از اندازه می باشد و با صمیمت زیادی همراه است خب نیاز است که در مورد این مسائل باهم صحبت کنید.
در کنار اینکه خب با توجه به این اختلاف و همچنین اینکه همسرتان بیان می کنند بخاطر رفتار شما با ایشان صحبت می کنند بهتر است از ایشان بخواهید برای زندگی مشترکتان به زوج درمانگر مراجعه کنید تا در این مسیر به هردوی شما در بهبود زندگی مشترکتان کمک شود.
بهتر است دیدگاه خودتان در مورد خیانت را به وضوح بیان کنید و دیدگاه و نظرات همسرتان را نیز بشنوید.
من ۱۶ سالمه وقتی ۵ ساله بودم پدرم تصادف کرد و فوت کرد من یک خواهر ۲۰ ساله دارم که تا یک ماه دیگه میره خونه خودش و من و مادرم تنها میمونیم
من کلاس شیشمم یک راننده سرویس داشتم که مامانم شمارشو داشت(و الان نهمم داره تموم میشه) یک سال پیش دیدم داره باهاش چت میکنه ولی گفتم شاید اشتباه کردم تا چند وقت پیش فهمیدم خودشه عکسشو دیدم که باهم سلفی گرفتن توی کافه و باهم یواشکی میرن بیرون من نمیدونم به خواهرم بگم یا نه چون شاید بهش بگه یا نمیدونم به داییهام بگم و من از ۶ سالگی به بعد نه پدر پدرم رو دیدم نه عمو هام نمیدونم به کی بگم
من چند وقته که افسردم و با این چیزی که فهمیدم دوست دارم بمیرم و برم چای بابام،ولی قبلش اون مردرو میفرستم جهنم