سلام من سال ۹۲ در دانشگاه با دخترخانمی آشنا شدم (البته قبل از اینکه ایشون رو ببینم یک هفته قبل خواب دیدم ایشون روی توی حیاط دانشگاه ) و از اون زمان تا حالا تنها معشوقه من هستند و من هم عشق اول و اخر ایشون هستم من ۲۶ سالمه و ایشون همسن من هستند و ۶ ماه من بزرگترم خانواده خیلی نجیبی داره پدرش بنای ساختمان هست خودش اخلاق خیلی خوبی داره دوسم داره و از لحاظ زیبایی و جذابیت من یکم سرتر هستم و از لحاظ موقعیت خانوادگی دوتا در یه حد هستیم به طوری که دوتا از پسردایی هاش دوستان من هستن
الان من قصد ازدواج دارم منتها پدرم مخالفت میکنه و میگه تا کار با حقوق ثابت ماهیانه و خونه و ماشین و ۱۰۰ میلیون توی بانک نداشته باشی نمیرم جلو
الحمدلله کار توی شهر یزد زیاده و خونه مناسب گیر میاد می تونم اینو درست کنم ولی انصافا با اینکه پول بی ارزشه الان ۱۰۰ تومن ندارم حتی ریالش هم ندارم اما تا حد نامزدی دست و بالم هست
هیچکسم نمی تونه راضیش کنه برام پا جلو بزاره و هر سری ایراد و بهانه ای میارن ، نکه از خانواده دختره بدشون بیاد اتفاقا شوهرخاله دختره همکار بابام بوده و پدربزرگ مادریش همسایمونه

من ادم بی منطقی مثل پدرم چطور راضی کنم؟
تنها راه برای ۱۰۰تومن دراوردن اینه ادم خلاف کنه که من نمی تونم زندگیمو با خلاف بسازم