مشاوره
سلام من دوازده ساله که با دختری رابطه داشتم ما به شدت بهم علاقه داشتیم دوازده سال تلاش کردیم تا خانواده دختر رو راضی بکنیم هر بار به در بسته ای میخوردیم مجدد ادامه میدادیم در ظاهر ما فقط دو تا دوست بودیم ولی در واقع ما رابطه ای محکم تر داشتیم در واقع چیزی کمتر از کسی که ازدواج کرده نداشتیم یعنیسعی میکردیم برا هم کم نزاریم حتی بچه دار میشیم و مجبور میشیم از بچه ۵ ماه خودمون بگذریم من نسبت به دختر خیلی بیشتر تو فشار بودم از سمته خانوادم به خاطره نبودن کنارم رابطه خوبی نداشتن با خانواده خودم دیدن هم سنام بلکم کوچیک تر از من با اختلاف ۷ سال حتی که ازدواج کردن و صاحب فرزند شدن و و و و و برایه تلنگر زدن بهش که به خودش بیاد ازش میخام که یا به خانوادش بچسبه که خودشم رابطه جالبی باهاشون نداشت یا به همراه من به خارج از کشور بیاد و اون بازم خانوادشو انتخواب کرد من انقد عصبی بودم ازش که هر چیزی تو ایران داشتم و نابود میکنم از محل کار خانواده همه چیزو جوری خراب میکنم که دیگه راه برگشتی نباشه الان یک سال از اون روز میگذره و من تو ترکیه زندگی جدیدی و شروع میکنم در از افسردگی تنهایی و درگیر مواد مخدر که البته تو این یک سال تونستم ده باری باهاش تلفنی حرف بزنم و ازش بخام تا به من برگرده و سه بارم حضورا به تهران برمیگردم و باهاش صحبت میکنم البته تو تمامه صحبت های که داشتیم با بدترین شکل ممکن با من برخورد میکنه و پر از تهمته راجبه من که دنبال عقده هام رفتم و من پر از دختر و مشروب پارتیم که ناگفته نماند من دوستانی پیدا میکنم که توشون دخترم هست ولی فقط دوستیم یا حتی خواهر برادر همو صدا میکردیم اما هر بار منو به خاطره خیانتی که که بهش کردم و شرایط سختی که داشت تو اون روزا درگیر مریضی بودنش و دیدن من تو عشقو حال و این که تنها تو این شهر که هرجاشو میدیده من یادش نیفتادن سرزنش و نفرین میکنه در صورتی که من اصلا بلد نیستم بدونه اون زندگی کنم و بارها دست به خود کشی میزنم حالا من به ایران برگشتم و ازش میخام تا به هم برگردیم من میفهمم دوسم داره ولی میگه نمیبخشم خیانت تو دردی که برام گذاشتیم آبرویی که ازم بردیو برگرد برو پیشه همون دخترایی که لاشون بودی ولی من به قدری دوسش دارم که حاضر واقعا بمیرم ولی بدونه اون انقد تو اذاب نباشم
سلام به شما دوست عزیز
ببینید احساساتی که هردوی شما بهم دارید قابل احترام می باشد اما شما از ۱۲ سال زمان صحبت می کنید خب اینکه شماها بخواهید بر یک رابطه سرمایه گذاری روانی زیادی داشته باشید این باعث می شود که زمانی که رابطه را نداشته باشید با آسیب های روحی زیادی روبرو شوید.
این مسیر ارتباطی با ریسک پذیری بسیار بالایی برای هردوی شما به همراه بوده است و خب اینکه شماها نخواهید واقعیت ها را بپذیرید و ناکامی را در این رابطه تجربه کنید باعث می شود که با رفتارهایی چون فروختن دارایی ، مشروب، خودکشی، رفتارهای افراطی و…. پیش بروید و خب این هیچ کمکی به حل مشکل شما نمی کند و تنها شرایط را می تواند سخت تر کند.
در این مسیر بهبود شرایط روحی شما در اولویت قرار دارد پس بهتر است که برای بهبود شرایط روحیتان به روان درمانگر مراجعه کنید در کنار طی کرن جلسات روان درمانی و بررسی این ارتباط می توانید در مورد این رابطه نیز تصمیم گیری کنید و از این خانم نیز بخواهید که باهم برای مشاوره پیش از ازدواج اقدام کنید تا شرایط هردوی شما بررسی شود و کمک شود تا تصمیم گیری بهتری داشته باشید اگر هم این خانم نمی توانند شرایط شما را بپذیرند و یا شما به این نتیجه رسیدید که نمی خواهید به این رابطه ادامه بدهید خب نیاز است که به خودتان اجازه سوگواری از دست دادن این رابطه را با کمک روانشناس داشته باشید تا بتوانید در شرایط بهتری مسیر رشدی خود را طی کنید