مشاوره
سلام
اوقات بخیر
بنده محمد ///// ۲۷ ساله اصالتا اهل کشور افغانستان و دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد هستم.
همسرم ۱۸ ساله و از اقوام من و تحصیلات ایشان دیپلم می باشد.
شرایط کاری من به شکلی است که ۲۲ روز در ماه دور از خانواده ام و در شهرستان مشغول کارم. مسئله اصلی زندگی ما این است که اولا همسرم بیش از حد درون گرا و منم برون گرا هستم. از طرفی خانواده همسرم تاثیر ۱۰۰ در صدی در رفتار همسرم دارد به طوری که کجا بره یا نره و چی کار کنه . و منم هر چی ازش بخوام طبق خواسته ی خانواده اش با من مقابله میکنه و تلاش داره که من روش تاثیر گذار نباشم و منم بر خلاف رفتار با این کار مقابله میکنم که خودش تشنج زاست. از طرفی همسر بنده در مورد هیچ چیز صحبت نمیکنه چه عاطفی چه روحی و روانی. از من چیزایی رو مخفی میکنه و میگم چرا نگفتی میگه خجالت کشیدم یا نشد یا نپرسیدی و یا …. فقط خانواده خودش رو می بینه و حتی ارتباط تلفنی خوبی هم با خانواده من نداره از طرفی مادر ایشان هم که تاثیر مستقیم تو رفتار هاش میذاره با خانواده من به شدت مخالفه. من از بسیاری از رفتارهاش ناراحت میشم و بهش میگم که ازت ناراحتم و اونم فقط میگه خب و بعد قهر و در نهایتش اون ازم ناراحت میشه که من دوری رفتاری کردم از ایشان و در اخر من باید اوضاع رو اروم کنم. صحبت های زیاد دیگری هست که در یک ایمیل نمیگنجه. و این رو هم باید بگم که در اول ازدواج به خواسته ی خانواده همسرم که به زور منو کنار خودشون (مشهد) نگه داشتن و خانواده منم ساکن قزوین بودن و منو از اون ها دور کردند با تهدید بر این که ما تو عروسیتون نمی آییم. و تاکید کنم که ما شیعه و مذهبی هستیم.
سلام به شما دوست عزیز
ببینید در این مسیر شما و همسرتان نیاز است که در کنار احترام به هر دو خانواده بتوانید برای زندگی مشترکتان تصمیم گیری کنید و بدانید که زندگی مشترک شما جدا از زندگی خانوادگی می باشد و اگر بخواهید دائم بر اینکه خانواده ها چه چیزی می خواهند تمرکز کنید این باعث می شود که فرصت ساختن یک زندگی مربوط به خودتان را نداشته باشید .
بهتر است در این مسیر با همسرتان در احترام و بدون سرزنش و یا به دنبال مقصر بودن صحبت کنید و بخواهید که باهم به زوج درمانگر مراجعه کنید تا بتوانیم با صحبت با هردوی شما کمک کنیم که هدف گذاری های مشترکی داشته باشید و بتوانید در مسیر تعامل باهم در مورد زندگی مشترکتان تصمیم گیری کنید.