سلام الان که دارم اینو مینویسم دیگه واقعا از دست غرغرها و رفتارای مامانم خسته شدم تو خونه اصلا ارامش ندارم همش فکر میکنه که چون دختر اورده خودش باید بشینه یه گوشه و تموم کارای خونه رو ما انجام بدیم وقتیم کاریم انجام میدیم همش سرمون غر میزنه در حالی که از خودش بهتر انجام میدیم
بنظرم مادرم یه ادم خودخواه و بی منطقه و اصلا بلد نیست مادر باشه هرکاری که میکنیم تهش ایراده و غر و ناسزاس تازه اگر یه کاری رو باب میلش انجام ندیم و سریع به حرفش گوش ندیم شروع میکنه به زدنمون
همیشم به چشم دیدم هوای خواهرزاده ها و برادر زاده هاشو بیشتر از ما داره برای خانواده خودش هست حتی وقتی میریم خونه مادربزرگم یا دایی و خاله هام اونجا همه کاری میکنه پا به پای برادر زاده هاش میدوئه هرکاری بخوان بکنن یا هرچیزی بخوان فورا براشون فراهم میکنه اما اگه ما بخوایم به وسیله اش یا گوشیش دست بزنیم تهش شروع میکنه داد و هوار و غر زدن
از وقتی یادم میاد همیشه تووخونه ما سر چیزای مسخره دعواس و هیچ وقت حتی تو مواقع مریضیم مادرم پیشم نبوده اما هرشب باید کنارش باشم و فشارشو چک کنم و….
با تموم این بدیاش دوسش دارم و نمیخوام بهش بی احترامی کنم ولی نه حرفمو میفهمه و نه میخواد یکم منطقی رفتار کنه و به تصمیمای ادم احترام بزاره
دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم
یه راهنمایی دیگه من همیشه از خواسته هام عقب کشیدم چون هر تصمیمی گرفتم یا زدن تو ذوقم یا مخالف شدیدی باهام شده الان که برا هر چیزی ازشون نظر میخوام میگن تو با ۱۹ سال سن نمیتونی تصمیم بگیری بعد که تصمیم میگیرم مخالفت میکنن
دیگه واقعا دارم دیونه میشم