سلام امیدوارم صحتمند و سالم باشید…
من یک سالی می شود نامزد شده ام با دختری که دوستش داشتم، اما بعضن وقتی دعوای مان می شود من میخواهم توضیح بدهم که همانطور که فکر میکند نیست و من مقصر نیستم چون دلایلی میگویم اما کار ساز نیست همیشه می‌گوید تو اشتباهت را نمی پذیری اگر خودم احساس کنم در جایی اشتباه از من سر زده در جا بخشش می خواهم و مسله را حل میکنیم اما بعضن مقصر نیستم و قبولش کردنش سخت است چون می خواهم مسله تمام شود قبول میکنم تقصیر من بوده اما در درون بسیار احساس حقیر و کوچک بودن میکنم و ارزشم را نزد خودم از بین می برد، لازم به ذکر است که وقتی از هر راهی می خواهم خودم را ثابت کنم که من مقصر نیستم نامزدم هم قبول که نمیکند بعدا کنترولم را از دست می دهم و دست به دیوانگی و خود زنی میکنم… این به حدی تکرار شده که احساس میکنم دگر احترامم نمیکند چون رابطه ما شکل دیگری به خود گرفته او شده همچو مرد و با من مثل زن رفتار میکند، هر تصمیمی خودش بگیرد باید قبول شود هر کار خودش کند درست است هر چی می‌گوید باید من همانطور کنم که کلن برعکس رابطه ایی است که میخواهم… برایش بار ها یاد اور شدم که من مردم با من همانند زن های دگر رفتار کن، طوری همرایم حرف بزن که احساس قدرتمند بودن کنم و وقتی هم ناراحت بودم بجای اضافه کردن به ناراحتی هایم از بینش ببر با مهربانی ها، وقتی چیزی گفتم در همان اول قبول کن چون خودم هم چیزی بیجا نمیگویم تو نتوانی قبول کنی، اما بعد پس همانطور می شود دگر بکلی تحمل این وضعیت برایم ناممکن شده و نمیدانم چه کنم. من هر آنچه یک مرد برای یک زن کند می کنم توجه، مسئولیت پذیر، نیاز هایش را برطرف میکنم و همیشه نمیخواهم از من حتی از من قهر کند، اما وقتی دعوا می‌شود مرا فهش می دهد و تحقیرم میکند من فقط گریه ام می‌گیرد و چیزی نمیگویم… امیدوارم رهنمایی ام کنید ازین حالت غیر قابل تحمل راهی نجات نشان دهید
تشکر