1
مشکل با مادرم
سلام خسته نباشید من دختر ۲۱ ساله هستم واقعا به کمک نیاز دارم ما هر موقع توی خونه باشیم آرامش نداریم همشششششش صدای داد و بیداد مادرم بالاست حتی سر یک چیزای کوچیک داد میزنه و دعوا راه میندازه هنوز با این سن با ما برخورد فیزیکی داره من حتی تصمیپات کوچیک هم نمیتونم بگیرم الان با پسری در ارتباط هستم زیر نظر خانواده برای ازدواج ! حتی همین رو هم گفتی فهمیدن من قطعی میخوام و شرایط قطعیه واسه اینکه به من مشون بده تصمیم گیرنده نیستم میگه من بخوام با یه اشاره به هم میزنم همه چیو واقعااا خستم حتی ساعت خوابیدنمم کنترل میشه خواهش میکنم کمکم کنید چطور با این مادر باید برخورد کنم؟؟؟
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس ناراحتی و آزرده شدن شما با توجه به شرایط و موقعیتی که توصیف کردید کاملا قابل درک است.
متاسفانه گاهی پدر و مادران ما مهارت لازم برای مدیریت هیجانات منفی خودشان از جمله خشم و اضطراب را ندارند و از سر دلسوزی دست به رفتارهایی می زنند که به قصد حمایت و مراقبت از اطرافیان و به خصوص فرزندانشان است، غافل از اینکه در واقع بیشتر به آنها آسیب می زنند.
شرایطی که توصیف کردید نمونه والدین نگرانی هست که از طریق کنترلگری و دخالت سعی در کنترل اوضاع و کاهش نگرانی خودشان دارند.
به نظر می رسد مادرتان فرد مضطرب و نگرانی باشند که نمی توانند احساسات ناخوشایند خودشان را به درستی مدیریت کنند و در واقع مهارت کافی در این زینه را ندارند.
با این دید شاید بهتر بتوان مسئله را مورد بررسی قرار داد.
چرا که در این صورت احساس خشم کمتری را تجربه می کنیم.
در لحظه روبرویی با رفتارهای آزاردهنده مادرتان مطمئنا احساس خشم شما برانگیخته می شود که مثلا این چه رفتار زشتی هست و یا سرزنش ها و توهین های ایشان را به خودتان بگیرید، در حالی که با نگاه دیگر، ایشان در واقع به دلیل مشکلات درونی خودشان اینگونه رفتار می کنند و با شما خصومتی ندارند.
به دلیل احساس عدم امنیت در این مواقع با سلطه گری سعی می کنند به این حس برسند که کنترل اوضاع را در دست دارند و این فکر به آنها موقتا احساس امنیت می دهد.
اما خب رفتارهایی که به برخی از آنها اشاره کردید همگی از رفتارهای مخرب هستند که باعث به هم خوردن رابطه ها و دور شدن افراد از یکدیگر می شود.
با این تفاسیر، باید فکر کنید ببینید شما چگونه و با چه رفتارهایی می توانید برای بهبود این رابطه و یا تشنج کمتر فضا در جهت رسیدن به اهداف و خواسته هایتان، که الان ظاهرا اقدام مناسب برای ازدواج است، حرکت کنید.
آنچه مسلم است این است که اگر شما هم بخواهید متقابلا وارد این چرخه معیوب شوید و رفتارهای پرخاشگرانه نشان دهید، نه تنها کمکی نمی شود بلکه وضعیت بدتر هم خواهد شد و از مسیرتان دور خواهید شد.
بنابراین باید در درجه اول نسبت به افار و احساسات خودتان در لحظه آگاه شوید و اجازه ندهید آنها شما را با خودشان ببرند بلکه شما بر آنها مسلط شوید.
قبل از هر رفتاری از خودتان بپرسید چه می خواهید و آیا رفتاری که انجام میدهید شما را به آنچه می خواهید نزدیکتر می کند یا دورتر.
به عنوان مثال خواسته کلی شما در رابطه با مسئله کنونی تان جلب حمایت و همراهی مادرتان است.
بنابراین سعی کنید با رفتارهای موثرتری مانند حمایت، همدلی و گفتگو، مشکلاتتان را حل کنید.
مثلا اگر ایشان را به عنوان یک فرد عصبی، پرخاشگری که صلاحیت نظر دادن ندارد در نظر بگیرید و اینگونه به او نشان دهید، مسلما ایشان هم آزرده خاطر شده و رفتارهای تدافعی شدیدتری نشان خواهند داد.
درحالی که اگر با دیدگاه مشفقانه ای که در بالا اشاره شد سعی کنید به ماجرا نگاه کنید باعث می شود ایشان را بیشتر درک کنید و بنابراین اگر فکر نکنید که ایشان قصد آزار و اذیت شما را دارند بلکه قصد کمک دارند ولی راهش را بلد نیستند، کمتر هم خشمگین خواهید شد و به مدیریت احساستان هم کمک خواهد کرد.
پس به نظر می رسد تنها راهی که دارید این است که برای توانمند شدن و کسب مهارتهایی مانند مدیریت خشم، حل مسئله و ارتباط موثر و حل اختلاف از طریق گفتگو روی خودتان کار کنید چرا که تنها چیزی که می توانید تغییر دهید رفتار خودتان است برای رسیدن به آنچه می خواهید به دست آورید.
مطمئنا اینگونه مهارتها در زندگی آینده تان هم کاربرد خواهد داشت چرا که همواره اینگونه افراد وجود دارند و چه بسا در خانواده همسر آینده تان یا هر جای دیگری بر سر راهتان قرار بگیرند چرا که واقعیت زندگی همین است.