سلام. من 23 سالمه. دانشجوی سال آخر فوق لیسانسم. دارم واسه دکترا هم اقدام می کنم. هم لیسانس و هم ارشدم رو تو بهترین دانشگاه ها خوندم. اما محیط آکادمیک رو همیشه ترجیح دادم به کار کردن. حتی کار هم نیست اصلا. که من بگم تو جامعه کار ریخته و من نمیرم سمتش. اما خانواده م به جای افتخار کردن به اینکه دخترشون داره بهترین رشته و بهترین دانشگاه تحصیل میکنه، دارن مدام سرکوفت میزنن بهم. واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم. چند روز پیش مامانم یکی از دوستانم رو اتفاقی دیده. و اونم نمیدونم به دروغ گفته یا راست. به مامانم گفته به تازگی استخدام شده و درآمدش حدود پنج میلیونه. و از اون موقع روزگار من سیاه شده . مدام دارم سرکوفت میخورم. خیلی روزام تنگ و سیاه شده. من دارم همه تلاشم رو میکنم. اما هیچ حمایت روحی و مالی نمیشم. مدام دارم مقایسه میشم.. گاهی فقط به مرگ فکر میکنم. شاید تنها راه همین باشه… تا یکم کمتر مقایسه بشم…..