سلام خسته نباشید . من ۲۸ سالمه ۳ سال پیش ازدواج کردم بایکی از فامیل های دور که من اصلا ندیده بودم ماردم فوت شده کسی رو نداشتم زن داداشم برای یه دختری از فک فامیلا برام پیدا کرد همرای بابام رفتن دیدن وبعد از دبد بازید دفعه بعد من را بردن برای دیدن من دیدم و خوانواده همسرم خیلی مذهبی بودن و کلی با چادر نمازه اینا امدن من اصلا از لحاظ فیزیکی درست ندیدم اما زن داداشم میگفت خیلی خوش هیکل با فرم است و خیلی ازت سر ترم است منم به حرفاش اعتماد کردم گفتم باشه و قرار گزاشتن برا عقد و عقد ما انجام شد اما روز های اول خانم که کنارم می امد با کفش پاشنه بلند می امد تو خونه با دامن دراز اما من بعد متوجه شدم که قدش خیلی کوتاه اونم به کنار زنم اصلا حرف زدن را بلد نیست چه تو خونه و چه تو در جمع خیلی کم حرف که واقعا من را خیلی ازیت میکند مهمان که خانه میاد حتی با زن و خانواده خود شون خیلی کم حرف کم محبتی میکند که من را خیلی ازیتم می کند . وقتی بهش میگم چرا اینقد سرد رفتار می کنی با مهمان میگه هر که یه اخلاقی داره نمی دانم به که چه کار کنم مهریه اش ۵۰ تا سکه اس هر وقت که دعوا میکنم میگه سکه را بده تا بروم . اما خودشم میدونه که اخلاق خیلی خوشک داره و چندین بار خودشم اقرا کرده که با هیچ کسی رابطه دوستی نمی تونه برقرار کند . چند جای برای وظیفه رفتن بعد چند روز جوابش داده به یه بهونه ای منم از یه طرف دلم براش می سوزه از یه طرفم داره زندگی ام بی میزه میگزرد. ببخشید بابت اشتباه املای ام لطفا راهنمای ام کنید