سلام من 21سالمه ترک تحصیل کردم.دیپلمو گرفتم.تاالان ک توخونه موندم پدروومادرم هی سرزنشم میکنند من لاغر هستم این وضع هم بخاطر حرفای اوناست ک بهم میگن تو بدرد هیچی نمیخوری الانا مشغول گرفتن گواهی نامه هستم هیچی بلد نیستم ثبت تام کردم ک یاد بگیرم دوبارازامتخان دادم قبول نشدم بهم میگن پسرعموت ازتو بهتره تو استعداد هیچی نداری یدرد هیچی نمیخوری
امروزهم عیبوایراد ازم میگرفتن بحث ازدواجم پیش اومد بهم گفتن اینو شوهر بدیم ابرومون میره لاغرمردنی صورت اینجوریوفلانوفلان هیچی نگفتم خیلی ناراحت شدمو رفتم اتاق گریه کردم خواهری ازخودم بزرگترم دارم برا اونم اینجوری بودند ک اون ازدواج کردو خودشو نجات داد من موندمو باخاهری کوچکتر ازخودم واغعا تحملش برام سخته نمیدونم چکارکنم چجوری خودمو ازین وضع خلاص کنم😭