سلام روزتون بخير. مردی 55 ساله هستم بقول همسرم پر از احساسات هستم اما بنظرم عادي هستم. همسرم 45 ساله هستند. دو سال بیش ازدواج کردیم. خیلی همسرم را دوست دارم باعشق ومحبت وصمیمیت. اما متأسفانه هر چند مدتی یک بحث وتنش ایجاد میشه بین ما. من تلاش می‌کنم هر چه آرزوش هست انجام می‌دهم. اما خیلی ناراحت میشم که بامن خیلی سرد هستند. چند بار عذر خواهی می‌کرد وچند بار میگفت که اقا دچار توهم هستی وچند بار میگفت که آقا نمیتونم به احساسات وتوقعات بيش از حد شما برسم. این اتفاقات بقول همسرم بیشتر در سفر من می‌افتند اما در روزهاي معمولی تنش گاهی هست. یک مثال آخرین بار سفرم خیلی خسته کننده بود ودر طول سفر ایشان همراه من باپیام ومحبت بود اما شب که رسیدم مقصد شب تولدش بود وداشتیم باهم چت میزدیم در باره خرید خانه تا آخرش که حرفمون تموم شد ودر باره تبریک تولدش خواستم تحریکش کنم وگفتم امشب امکانش نیست گفتند متوجه نشدم ومن گفتم حدس بزن گفتند نمیدونم چه میگی آخرش گفتم که در این شب دلت چیزی نمیخواد (معمولا وقتی باهم میخوابیم ایشان میگفت دلم سکس میخواد) هیچی عکس العمل نشان نداد جوابم داد که متوجه نیستم وگیج شدم متحیر شدم نمی‌فهمم منظورت چه عصبانی شدم ودر نهایت شب بخیر گفتند. وصبح دومش من با پیامهای عاشقانه وتبریکت دوباره شروع کردم اما خودش میگفت من خواب آلودم ودوست دارم هنوز بخوابم تو برو خانه خرید بگرد. من بیشنهاد کردم که به مشاور یک نامه بنويسم وببینم علت این رفتارها چه شاید باشه آیا من بلد نیستم برسم به همسرم که خیلی عاشقش هستم؟ آیا توانائی جلب توجه همسرم ندارم وآیا درسته که باهمه این حرفها زن جلب توجه نمیشه؟ یامشکلی دیگر شاید باشه؟لطفا راهنمائیم وکمکم کن
. باتشکر فراوان.