1
میخوام بمیرم از دست خانواده
من 15 سالم هست
در طول روز بار ها میشه که دارم از بیکاری با گوشی ور میرم 😑
با اینکه جلوی چشماشونم یکسره میپرسن چیکار میکنی
یا میگن همین الان گوشیتو برگردون ببینم
یکسره تهدیدم میکنن
گوشی رو ازم میگیرن
احتمالا شمام مثل همه میخواین بگین صبر و تحمل داشته باشم
ولی نمیتونم
وقتی همه دوستامو میبینم که ازادن و پدر و مادرشون هر چی که میخوان براشون فراهم میکنن و بهشون گیر نمیدن دلم میخواد بمیرم
خیلی وقتا شده نشستم از دستشون گریه کردم
با سوالا و مشکوک بودنشون زندگی رو زهر مار کردن برام
بعد بهم میگن چرا عصبی شدی
باید بری روان پزشک
اگه میشه یه راه حل به جز صبر و تحمل بهم بگین
ممنون 😌
با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس ناراحتی و ناکامی که تجربه می کنید کاملا قابل درک است.
واقعیت این است که هر کسی در مسیر خواسته ها و نیازها و افکار خودش رفتار می کند و از آنجا که افراد با یکدیگر در این زمینه ها و همچنین در نوع ادراک با یکدیگر متفاوت هستند بنابراین این نوع اختلافات و چالش ها همچنان وجود خواهند داشت.
در این میان گاهی رفتارهایی که از سوی دیگران از جمله پدر و مادر ما مقبول و درست است از دید ما ممکن است بسیار غیر منطقی و نادرست و نارحت کننده و حتی آزاردهنده باشد.
واقعیت دیگری که باز هم ممکن است ناخوشایند باشد این است که ما هیچ فردی را نمی توانیم تغییر دیم به جز خودمان چرا که اساسا کنترل و اختیار و اراده رفتار هیچ فردی به جز خودمان را نداریم.
پس اگر به دنبال راهی می گردید که بتوانید از آن طریق والدین تان و یا هر فردی دیگری را به جز خودتان تغییر دهید متاسفانه باید بدانید چنین خواسته و انتظاری غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است.
از سوی دیگر اگر نخواهید این واقعیت ها را بپذیرید و قصد تغییر آن را داشته باشید به دلیل نرسیدن به ان مدام احساس ناکامی و خشم را تجربه خاهید کرد و به همین دلیل اکنون هم عجیب نیست که تا این حد نا امید و خشمگین هستید و ناکامی شدیدی را تجربه می کنید.
چرا که ما زمانی که به خواسته هایمان نمی رسیم ناکامی را تجربه می کنیم و برای همین مهم است که بتوانیم در ابتدا دایره و حوزه اختیارات خودمان را به خوبی شناسایی کنیم تا بتوانیم با توجه به همان هم خواسته و انتظاراتمان را تنظیم کنیم.
با توجه به این که این گونه اختلافات کاملا اجتناب ناپذیر هستند بهتر است از طریق شیوه درست و موثری با آن ها روبرو شوید.
به عنوان مثال رفتارهایی مانند غر زدن و پرخاشگری کردن و قهر کردن و سرزنش کردن والدینتان و یا مقایسه کردن آن ها با دیگرا جزو رفتارهای مخرب است که باعث دور شدن بیشتر شما از یکدیگر می شود.
در مقابل صحبت کردن و گفتگوی بدون پرخاشگری می تواند شیوه موثری برای حل یا مدیریت این گونه اختلافات و تعارضات باشد.
به این ترتیب که درباره مواردی که بیشتر از هم برای شما ناراحت کننده است در یک فرصت مناسب با آن ها گفتگو کنید و افکار واحساساتتان را درباره ان موضوع بیان کنید و در آخر خواسته ها و انتظاراتتان را در آن مورد خاص به آن ها بگویید.
در این مسیر اگر می خواهید دیدگاه شما در نظر گرفته و مورد توجه قرار
یرد بهتر است شما هم متقابلا سعی کنید دغدغه ها و نگرانی های آن ها را بشنوید و سعی کنید موضوع مورد بحث را از زاویه دید آن ها ببینید تا بتوانید به ادراک مشترکی با آن ها برسید و بعد درباره یک گزینه ای توافق کنید که تا حتی مورد رضایت هر دوی طرف شما باشد و به این ترتیب تکلیف خودتان را برخی موارد خاص مشخص کنید.
به این ترتیب هم سهم و نقش خودتان را برای بهبود رابطه و حل مشکلات با آن ها انجام می دهید و هم در جهت خواسته ها و انتظارت و نیازهایی که دارید مسئولانه و متعهدانه تلاش می کنید.
همچنین با نشان دادن رفتارخهای عاقلانه و بالغانه و پخته تر از خودتان به آن ها این پیام را خواهید داد که دیگر بزرگ تر شده اید و آن کودکی نیساید که مدام باید به صورت مستقیم کنترل شوید و کمی نیاز به اعتماد دارید تا بتوانید به آن ها ثابت کنید که خودتان تشخیص خوب و بد و درست و غلط را دارید و حتی می توانید خودتان پیشنهادی برای نحوه نظارت آنها ارائه دهید و بعد درباره آن گفتگو و مذاکره کنید.
به این صورت به آن ها هم احساس ارزشمندی می دهید و این پیام را از سوی شما دریافت می کنند که برای دغدغه ها و نگرانی ها و خواسته های آن ها ارزش قائل هستید و در چنین شرایطی احتمال درک متقابل از سوی آن ها و این که متقابلا با شما همکاری و مشارکت بیشتری داشته باشند افزایش خواهد یافت.
نکته مهم دیگری که خوب است مد نظر داشته باشید تا بتوانید بهتر با هیجانات و احساسات منفی خودتان روبرو شوید این است که در نظر داشته باشید آن ها نگرانی ها و دغدغه های خودشان را دارند و چون در برابر امنیت و مراقبت از شما احساس مسئولیت می کنند ممکن است گاهی به دلیل عدم بلد بودن شیوه بهتر و یا ترس زیاد و نگرانی شدید خودشان رفتارهای کنترل گرانه شدیدی را اعمال کنند اما این هرگز به معنای نادیده گرفتن و عدم توجه به شما نیست.
توجه به این نکته و در نظر داشتن واقعیت هایی که در ابتدا به آن ها اشاره شد به شما کمک می کند با دید بازتر و جامع تری به این مسئله نگاه کنید و حتی به جای قضاوت منفی سریع درباره آن ها با دید همدلانه تری به آن ها نگاه کنید و آن ها را بیشتر درک کنید و به این ترتیب خشم کمتری را هم تجربه خواهید کرد.
همچنین می توانید به آن ها پیشنهاد دهید که شما را پیش یک روانشناس یا مشاور ببرند تا بتوانید در این زمینه اطلاعات بیشتری به دست آورید و همچنین خودتان را توانمند تر سازید تا بتوانید در مسیر تحقق اهداف و خواسته هایی که دارید اقدامات موثرتری انجام دهید تا فرد متخصص اگر لازم بود پدر و مادر شما را هم وارد فرایند مشاوره بکند و به آنها هم توصیه های لازم را ارائه دهد.