نوعی عجیب از وسواس
با سلام و وقت بخیر خدمت شما و ممنون بخاطر سایت بسیار خوبتون…
دختری 18 ساله هستم و برای کنکور میخونم
راستش من واقعا از خودم خسته شدم رفتارهام خیلی. عجیب شده مغزم دست میذاره روی چیزایی که من ازش عذاب میکشم باهاشون عذابم میده
مثلا من از جن میترسم مغزم میگه اگه الان پای چپتم مثل پای راستت به تخت نزنی جن میاد اذیتت میکنه!
از رو یه متنی ی کلمه رو جابجا میخونم مغزم میگه اگه از اول خط دوباره نخونی امتحان فردا تو خراب میکنی
خیلی اعصابم خورد میشه
اون جن مال دیشب بود که گفتم اگه فلان کارو نکنی جن میاد سراغت نیمه های شب حس کردم یکی داره پتومو میکشه از روم برگشتم کسی نبود
وقتی اینارو میبینم میگه پس بهتره به مغزم گوش کنم😞😞😞😞😖😖😖
من اصلا دلم نمیخواد مثل دیوونه ها رفتار کنم و میدونم رفتارام خجالت آوره لطفا شما کمکم کنید به کمکتون خیلی احتیاج دارم…
پیشاپیش ممنونم
رهایی از افکار منفی
مطالعات انجامشده درزمینهی تأثیرات مثبت و منفی افکار در زندگی نشان میدهد که هر طور فکر کنید، همانگونه احساس و عمل خواهید کرد؛ بنابراین با تغییر نگرش و طرز تفکر خود میتوانیم زندگیمان را متحول کنیم و آن را از نو بسازیم.
بد نیست ساعاتی از روز را به بازبینی و بازنگری افکار خود اختصاص دهیم. با این کار بهاحتمالزیاد شادمانی و رضایت بیشتری را تجربه خواهیم کرد و با توان و قدرت بیشتری به حل صحیح مسائل مهم زندگی خود خواهیم پرداخت.
بازبینی افکار به ما کمک میکند تا بهموقع، باورها و عقایدی که باعث ناشادی و عدم موفقیت ما میشوند را شناسایی و اصلاح کنیم.
ما برای انتخاب مسیر درست زندگی خود به باورها و اطلاعات صحیح نیاز داریم تا بتوانیم به کمک آنها، نقشه راه کامل و مناسبی برای طی کردن این مسیر در اختیار داشته باشیم.
بیشتر رنج و عذابی که در زندگی خود تحمل میکنیم، ریشه در عقاید اشتباه و افکار و باورهای نادرست ما دارد. شاید وقت آن رسیده باشد که از خودمان بپرسیم چرا باید بیجهت درگیر آشفتگیها و مشکلات باشیم؟ آیا راهی برای رهایی از این گرفتاری و یافتن فرصتی دوباره برای لذت بردن از زندگی وجود دارد؟
افکاری که ذهن ما را مسموم میکنند اجازه نمیدهند درست و منطقی فکر کنیم و بیجهت در دام مشکلات هیجانی، روانشناختی و اجتماعی اسیر خواهیم شد؛ اما خبر خوش اینکه، ما میتوانیم ذهنمان را از چنگال چنین افکار و باورهای آزاردهندهای نجات دهیم و آنطور که شایسته است و دوست داریم زندگی کنیم.
در این نوشته، برخی از تلقینهای مؤثری که با کمک گرفتن از آنها امکان سمزدایی افکار فراهم میشود را باهم مرور میکنیم:
من به دنیا نیامدهام که طبق انتظارت دیگران زندگی کنم
اغلب افراد باور دارند که باید طبق توقعات و انتظارات دیگران زندگی کنند و همواره به فکر تائید گرفتن از آنها باشند.
اما آخر این داستان به کجا ختم میشود؟ شاید درگرفتن تائید دیگران موفق عمل کنم اما آیا درنهایت، از شیوهی زندگی خود راضی هستم؟ آیا با نادیده گرفتن رؤیاها، علایق و سبک زندگی دوستداشتنی و دلخواه خود میتوانم احساس شادی و خوشبختی کنیم؟
این باور سمی، مسمومکننده ذهن و نابودکننده رؤیاهایمان خواهد بود. مگر اینکه از امروز به خودمان تلقین کنیم: من به دنیا نیامدهام که طبق انتظارت دیگران زندگی کنم.
لذت ناشی از انجام کار از نتیجهی کار مهمتر است
یکی از مزایای لذت بردن از فرایندهای زندگی، رهایی از فشار روانی شدید است.
وقتی فقط به نتیجه فکر میکنیم و شادمانی و لذت بردن از زندگی را به تعویق میاندازیم مجبور هستیم تنش و استرس زیادی را تحمل کنیم.
افراد کمالگرا معمولاً واقعبین نیستند و بهجای شایسته بودن به کامل بودن فکر میکنند. آنها خودشان را با معیارهای ناممکن میسنجند و به همین برای بدون نقص عمل کردن بیشازاندازه به خودشان فشار میآورند. این نوع نگرش نتیجهای جز خستگی، آشفتگی، آزردگی، اضطراب و فرسودگی نتیجهی دیگری به همراه نخواهد داشت.
هدف را یکبار مشخص میکنیم و دیگر نیاز نیست هرلحظه به آن فکر کنیم. فقط نیاز است که بدانیم کارهایی که انجام میدهیم مهم و در راستای هدف انتخابی ما هستند. با این طرز تفکر کمالگرایی را کنار میگذاریم و تلاش میکنیم شایستهتر عمل کنیم. در این صورت بدون تحمل هیچگونه فشار و استرسی از انجام کار خود لذت میبریم و بهترین نتیجهی ممکن را رقم میزنیم.
رؤیاهای غیرممکن اغلب به کابوسهای مستمر تبدیل میشوند
عجب باور زیبا و قدرتمندی است اینکه شناخت و پذیرش محدویتهای خود را نشانهی ضعف ندانیم بلکه آن را بهعنوان نشانهی هوشمندی خود در نظر بگیریم.
بهتر است این واقعیت بزرگ را بپذیریم که هر یک از ما توانمندیها و محدودیتهایی داریم که باید اهداف خود را بر اساس آنها تعیین و دنبال کنیم. کسی که در آغاز انجام هر کاری به خودش و دیگران دروغ میگوید و صادقانه با محدودیتهای خود روبرو نمیشود در آیندهای نهچندان دور طعم تلخ ناکامی و شکست را خواهد چشید.
اگر باور کنیم که هر یک از ما استعدادهای ذاتی و علایق منحصربهفرد خودمان راداریم و آنها را شناسایی کنیم میتوانیم با تلاش بیشتر در این مسیر، خوشبخت و شاد زندگی کنیم.
اشتباهات فرصتهایی برای رشد شخصی هستند نه علامت حماقت یا ضعف
یکی از افکار سمی و نادرستی که از دوران کودکی در ذهن ما شکلگرفته این است که نباید اشتباه کرد و افرادی که اشتباه میکنند احمق و ضعیف هستند.
کسی که چنین باور نادرستی دارد به دلیل ترس از اشتباه:
ممکن است اصلاً کاری انجام ندهد
اگر خطایی انجام داد آن را با ترفندی خاص پنهان کند
یا برای اینکه ضعیف به نظر نرسد اشتباه خود را نپذیرد
ما برای جلب اعتماد دیگران و حفظ شأن و اعتبار خود نیاز داریم که طرز تفکرمان را نسبت بهاشتباه کردن تغییر دهیم.
پس بهتراست بهجای اینکه وانمود کنیم در مورد موضوعی آگاهی داریم درحالیکه چنین چیزی حقیقت ندارد یا اشتباهات خود را پنهان کنیم این باور را در ذهنمان ایجاد کنیم که با پذیرش و اصلاح اشتباهاتی که امروز انجام میدهیم، در آینده رشد و شادمانی بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
امیدوارم در مسیر از بین بردن افکار و باورهای سمی که ذهن انسان را مسموم میکند موفق باشید و شاد ، خوشبخت و با کیفیت زندگی کنید .
پس یعنی به این اگر ها بی اهمیت باشم؟