من یه مشکلی برام پیش اومده یه خانم ۲۶ ساله ام یک سال و نیم پیش نامزد کردم و یکساله که عقد بودم و یک هفته س که عروسی کردم دو هفته قبل از عروسی متوجه شدم شوهرم راجع به تموم اختلافات و بحثایی که از روزای اول نامزدی بینمون بوده همه رو به خواهرش میگفته و خواهرشون اون رو بر علیه من پر میکرده بطوریکه هر چی بهش میگفت میومد و به من میگفت که فلان کار رو انجام بدیم حتی راجع به جسن گرفتنمون و دعوتیامون مثلا به همسرم میگفت تو به خانومت نگو ۲۰۰ نفر دعوتی داری بگو ۱۰۰ نفر دعوتی داری یا میگفت که جشن نگیر لباس بپوشین بعد درجه یک درجه یک رو شام بدین با اینکه میگفت تو کار خودت رو انجام بده حرف خانومت برات سند نباشه بهش بگو من یک سال منتظر موندم به خووم سختی دادم که الان حرف و حدیث توش نباشه و ایشونم دقیقا عین همین جملات رو میومد به من میگفت بعنی میخام بگم راجع به کوچکترین مسائلی که بوده همسرم عینا میگفت بزار با خاهرم مشورت کنم انگار که من و خودش هیچیم
کلا خواهرش مدلش اینجور بوده که توی روم مهربون ولی پشت سرم با همسرم هزار جور حرف راجع بم میزده جوری که اینقدر که پیگیر ما هستش پیگیر زندگی خوددش نیست در این حد شوهرم وابسته س که بستگانم ازدواج کرد رفت رو خونه زندگیش واسه ی کادو دادن بهشون گفت بزار از خواهرم بپپرسم یعنی چی اخه به شخصیت ادم برمیخوره خب
خسته ام از این اخلاق ها من نمیگم کار خودم درسته اما خب ایشون به من خیانت کرده من تو زندگیم ترس دارم حق دارم بعضی وقتا به گوشیش سدک بکشم
به نظر شما چی باعث میشه که همسرم خمچین اخلاقی داشته باشه که راجع به همه چیز با خاهرش صحبت میکنه اصلا مگه میشه یه ادم بد زنش رو بره له خانوادش بگه ؟
من تک دخترم یه بدادر دارم همیشه سعی کردم به دید خواهر بزرگتر به خاهراش نگاه کنم اما متاسفانه دیدم که اونا پشت طاهر مهربونش چه حرفا که نزده خیلی ناراحتم و دلم اصلا باهاش صاف نیست دیگه تحملش سخته برام
راهکار شما چیه؟