واقعا جوابشون چیه
سلام وخسته نباشید.
من یه منشی داشتم که دخترهارو نمیزاشت بامن حرف بزنه و بهم فقط نگاه میکرد مثلا سیم تلفن را با دهنم میبریدم ناراحت میشد چندبار گریه کرده بود کلا نمیزاشت من کاری انجام بدم خودش انجام میداد.برای دفترم باپول من خودش میرفت ازجای دور با مادرش وسایل میگرفت.میگفت من دایمی اینجاهستم حتی خانواده اش اجازه دادند عکش تو کتاب فتوشاپ من چاپ بشه بامن رفت بیرون کتاب پخش کنیم وقتی منو میدید خوشحال میشد دوباراخراج کردم باز اومد.مادرش بامن دست داد و اینکه مادرش میگفت به خانواده ات بگو بیاد باغمون و میگقت بگو پرده و… آماده کنه و اینکه میگفت وقتی ازدواج کنی بامن مشورت کن.واینکه بعددختره ناراحت شد رفت منم کاری نکردم .بعد زنگ زدم گفت مثل خونه خودم میدونستم حتی نزاشتم خانواده ام ازشما بد بگند .بعد گفت ناراحتم ایشالله درست بشه میام.بعد من پیام دادم شماره کارت رو بفرست پولتو بریزم .بعد فرستاد.بعد گفتم دیگه منو نمیشناسی.خداحافظ.فردای اون روز توپیام نوشتم بهت علاقه دارم.گفت من نیتی ندارم ازاول.گفت بیهوده است نیتتون.بعد یه بارهم نوشنم گفت نیتی ندارم.منم نوشتم همه میدونند علاقه دارین.و من بزرگتون کردم.بعد نوشتم مقابلم چیزی نیستین.بعداون روز دادم یه خانم به مادرش زنگ زد خواستگاری کرد گفت خواهرش هستم.مادرش هم گفته بود خانم محترم نه.بعد فهمید مادرش خواهرم نیست.بعد به استاد همکارم گفتم اونم گفت زنگ زدم گفتند خبر میدیم.بعد به خواهرم گفتم اون زنگ زد.مادرش به خواهرم گفته قدم تون روچشم مون.بعد گفته بود برای خواستگاری نه ولی دوستانه میتونید. مادرش گفته دخترم به خاطر برادرتون گریه نکرده بود. توعرف مانیست زیر۲۵ سال شوهربدیم.بعد خواهرم گفته به استاد گفته بودین خبرمیدیم.مادرش گفته اون قلابیه.به ما زنگ نزده.ومادرش اخرش گفته مثل دخترمنید اگه خواستین چیزی رو مطرح کنین خودتونبگین نه واسطه.بعد من به مامانش پیام دادم دخترتونو دوست دارم.مادرش هم نوشت خواهش میکنم مزاحم نشین و قصد ازدواج نداره.بعد مادرش دوبار بهم زنگ زد جواب ندادم.راهنمایی ام کنین واقعا نظرشون چیه لطفا.متشکرم.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
مشکل و مسئله تان را خیلی مبهم مطرح کرده اید و به سن و سال خودتان هیچ اشاره ای نکردید و درباره این که چند وقت هست ایشان را می شناسید هیچ توضیحی نداده اید.
اما به نظر می رسد ظاهرا ایشان به همراه مادرشان رفتارهایی داشته اند که شما از آن ها این طور برداشت کرده اید که این دختر به شما علاقه مند است ولی زمانی که پیشنهاد خودتان را در این زمینه مطرح کردید و ابراز علاقه کردید پاسخ منفی شنیدید.
درباره این که چه اتفاقاتی رخ داده است که ایشان ناراحت شدند و محل کارشان را ترک کرده اند هم هیچ توضیحی ندادید.
با توجه به آن چه مطرح کردید ممکن است ایشان از ابتدا به شما علاقه ای نداشته اند و شما دچار سوء تفاهم و سوء برداشت شده باشید و یا این که علاقه وجود داشته ولی به دلیل آن ناراحتی که توضیح ندادید و یا مواردی که رخ داده و رفتارهیی که از شما دیده اند نظرشان درباره شما تغییر کرده است.
به هر حال آن چه انون مشخص است این است که ظاهرا ایشان پ خانواده شان تمایلی به این موضوع ندارند و نظر منفی خودشان را به اشکال مختلفی بیان کرده اند.
عجیب تر از رفتارهای آن ها رفتارهای شما هست که در جایی آن ها را تحقیر کرده اید و اکنون که پاسخ مادر ایشان را نداده اید و از سوی دیگر ابراز علاقه کرده اید.
این دو گانگی در رفتارهای شما هم دیده می شود و به نظر می رسد بد نباشد که به یک روانشناس و یا مشاور مراجعه داشته باشید تا کمی در این زمینه رهنمایی دقیق تری دریافت کنید.
درباره این دختر هم اگر تا کنون چند بار تلاش کرده اید و پاسخ آن ها منفی بوده است بهتر است واقعیت را همان گونه که هست بپذیرید و با آن کنار بیایید هر چند اگر برای شما ناراحت کننده باشد و در این زمینه هم می توانید از یک روانشناس و یا مشاور کمک حرفه ای و تخصصی دریافت کنید تا بدانید چگونه در مسیر خواسته ها و نیازها و اهدافتان در زندگی اقدامات موثر تری را انجام دهید.