سلام دختر بیست و یک ساله ای هستم. یه رابطه ای داشتم که بهش آرمانی نگاه میکردم و فکر میکردم پسری که دوستش دارم نمونه نداره اما بعد ها که اخلاقش رو شناختم و رفتار های خودخواهانه اش که فقط واسه خواسته های خودش بهم اهمیت میداد ازش زده شدم و تموم کردم رابطه رو نمونش یک سال پیش که حدود پونزده روز سر مشکلات خانوادگی ارتباطم کلا باهاش قطع شد و البته اونم تازه پسر عمه اش که خیلی بهم نزدیک بودن فوت شده بود اما تا منو ندید واسه رفع ترس و نگرانیش که نکنه من مرده باشم به قول خودش رفته بود دنبال دختر دیگه میگشت و انگار یکی رو هم در نظر گرفته بود! بعدم طوری توجیحش میکرد که انگار حق داشته!! حالا نسبت به همه مردا بی اعتماد شدم و فکر میکنم همشون خیانت کارن و نمیوونم دیگه نسبت به مرد دیگه ای حس خوب و عاشقانه ای داشته باشم و ازشون انگار بدم میاد و همش میگم نکنه ادم بدی گیرم بیاد نکنه ازدواج کردم خیانت کار بشه طرف و…. در ضمن وسواس فکری دارم و دارو مصرف میکنم ممنون میشم کمکم کنید.