پدر
سلام.من پسر ۱۹ سالهای هستم.پدرم(راننده) کاملا فرد روانپریش و دیوانهای هست. رفتار انفجاری داره و ناگهان عصبانیتش به اوج میرسه. ایرادگیر منفعتطلب فحاش و کمسواد… بسیار هیجانی و غیر قابل کنترل … تا وقتی ۱۴ ساله بودم، روابطمون با هم خوب بود؛ ولی بعدش روز به روز داره بدتر میشه.اختلالهایی مثل مانیک و… داشته. مادرم کارمنده و این همه سال تحملش کرده، همه اخلاق گندشو میشناسن.یه رفیقم نداره.من دومین سالمه ک کنکور میدم و شدیدا تحت فشارم ( انتظارها از من بسیار بالاست). اصلا دوست ندارم ببینمش. چند باری فکر بیرون زدن از خونه و پناهنده شدن رو کردم ولی بخاطر آبرو مادرم نمیتونم انجام بدم. همه میگن شما خوشبختید و … در حالی که از داخل پاشیده شدیم. بخدا خسته شدم همش توهین تحقیر …روانپزشک براش دارو نوشته ولی چون رانندهست نمیتونه بخوره(خوابآور هستن) . موندیم تو گِل.هر وقت نیست فقط احساس ارامش داریم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که شرایط روحی پدر می تواند برای شما و مادرتان نیز مشکلات زیادی ایجاد کند اما دقت داشته باشید که در مورد رابطه مادر و پدرتان خود مادر می تواند به عنوان یک خانم بالغ در این مورد تصمیم گیری کند و اجباری برای ایشان وجود ندارد پس بهتر است شما نیز بر روابط پدر و مادر تمرکز نکنید و آنها به خودشان واگذار کنید اما در مورد روابط خودتان و پدر با توجه به اینکه شما آگاه هستید که ایشان یک سری رفتارهای تکانشی داد بهتر است در کنار احترامی که برای ایشان قائل هستید از تمرکز خوداری کنید و سعی کنید که مسیر رشدی خودتان را سپری کنید .
شما بیان نکردید که اختلافتان بخاطر چه مواردی هست و یا اینکه شما چگونه با پدر صحبت و رفتار می کنید چون سبک تعاملی شما نیز از اهمیت برخوردار می باشد سعی کنید که رد زمان عصبانیت و خستگی از صحبت با ایشان خوداری کنید ، صحبت و نیازهای خود را بدون سرزنش و در احترام و با درک نگرانی های آنها بیان کنید ، سعی کنید که بپذیرید ایشان بیمار می باشد و از سرزنش کردن خوداری کنید در کنار این موراد اینکه شما به نیازها و احساسات خودت نیز توجه کنی اهمیت دارد اول اینکه فرار کردن و رفتن از خانه زمانی که امکانات اجتماعی و اقتصادی و شرایط سنی مناسب وجود ندارد می تواند برای شما آسیب های بیشتری را به دنبال داشته باشید پس از تصمیم گیری های هیجانی خوداری کنید در کنار اینکه توقع دیگران را به خودشان واگذار کنید و برای آنچه که خودت دوست دارید تلاش کنید تا بتوانید نتیجه گیری بهتری داشته باشید اگر بخواهید مداوم به صحبت و حرف های دیگران توجه کنید تمرکز خود را از مسیر اصلی خارج می کنید و با افت عملکرد نیز مواجهه می شوید پس بهتر است که مسیر خودت را بشناسی و برای رشد در این مسیر تلاش کنید و این موضوع نیز اهمیت دارد که شما بپذیرید شما مسئول رفتارهای هیچ فردی حتی پدر و مادر نیستید و تنها می توانید برای رشد و تغییر رفتارهای خود تلاش کنید .
با سلام خدمت شما
دوست عزیز احساس خشم و ناراحتی و عدم رضایت شما با توجه به شرایط موجودی که بخشی از آن را توصیف کردید کاملا قابل درک است.
وقتی ما با یک مشکل و مسئله ناراحت کننده روبرو می شویم معمولا دو گزینه پیش رویمان قرار دارد، اول این که مدام به ابعاد مختلف مشکلمان فکر کنیم و با همراه شدن با افکار منفی مان که عموما محتوای سرزنش آمیز و قضاوت گر دارند ، غرق شویم و به این ترتیب در چرخه معیوب افکار و احساسات ناخوشایند گرفتار شویم.
با این گزینه همانطور که مشخص است چیزی به دست نخواهیم آورد به جز از دست دادن فرصت ها و زندگی نکردن و تجربه مکرر احساسات نا خوشایندی مانند نا امیدی خشم و ناکامی بیشتر و عمیق تر.
گزینه دوم اما این است که به جای خود آن مشکل یا مسئله بر چگونگی حل یا مدیریت آن و گزینه های موجود برای حل آن تمرکز کنیم تا بتوانیم کار مفیدی انجام دهیم.
در این مسیر مهم است که دایره اختیارات خودمان را شناسایی کنیم و بدانیم که مثلا فقط رفتار خودمان است که تحت اراده و کنترل ما قرار دارد و ما نمی توانیم رفتار دیگران را کنترل کنیم و در صورت داشتن چنین توقع یا انتظار یا خواسته ای ناکام خواهیم ماند چرا که چنین خواسته ای اساسا غیر واقع بینانه و دست نیافتنی است.
اساس هر فردی بر اساس افکار و نیازها و خواسته ها و معیارهای خودش رفتار خواهد کرد نه مطابق میل ما و هر کسی هم در برابر اهداف و نیازهای خودش مسئول است و باید متعهدانه این مسئولیت را پذیرفته و برای تحقق خواسته ها و آن چه از زندگی می خواهد فعالانه تلاش کند و خودش را در این مسیر متعهد بداند.
پس از شناسایی این حوزه می توانیم بر اساس خواسته هایمان در زندگی هدف گذاری و برنامه ریزی عملیاتی داشته باشیم و تعریف درست و دقیق خواسته ها و بعد تبدیل آن ها به هدف هم از مراحل مهمی است که باید به درستی انجام شود.
اکنون موقعیت شما به گونه ای است که پدر شما به دلیل بیماری و یا نداشتن مهارت های لازم رفتارهایی دارد که برای شما آزاردهنده است و هیچ کسی هم پدر و مادر خودش را انتخاب نکرده است و همواره ممکن است بعدها هم در محیط کار و یا دانشگاه و یا هر جای دیگری با افرادی روبرو باشید که دارای مشکلات و رفتارهایی هستند که از نظر شما نا درست و یا ناراحت کننده هستند و شاید این فرد رییس شما باشدو یا استادی که باید درس مورد نظر را با او پاس کنید و نمره قبولی را از او دریافت کنید و یا به هر دلیلی نتوانید این فرد را به کل حذف کنید.
هر فردی ممکن است در چنین شرایطی قرار بگیرد و زمانی که رفتار این افراد و یا شرایط به هر دیلی تحت کنترل شما قرار نداشته باشد با یک مسئله ای روبرو هستید که باید بتوانید آن را به گونه ای مدیریت کنید که کمترین آسیب متوجه شما بشود و اگر نمی توانید یا بلد نیستید لازم است که برای به دست آوردن مهارت های لازم در این زمینه تلاش کنید و خودتان را توانمند تر سازید تا بتوانید عملکرد بهتر و رفتار های موثرتری در چنین موقعیت هایی داشته باشید.
بنابراین با توجه به مواردی که مطرح شد ایشان پدر شما هستند و بهتر است به جای قضا.ت مکرر ایشان که فقط خشم برای شما به همراه دارد، سعی کنید او را با توجه با تمام شرایطش در نظر بگیرید و در این صورت شاید بتوانید او را درک کنید حتی با دیدی همدلانه با او روبرو شوید تا بهتر او را همان گونه که هست بپذیرید.
برای دریافت دارو هم می توانید با پزشکش صحبت کنید که داروهایی متناسب با شغل او برایش تجویز کند و یا به او پیشنهاد استفاده از روان درمانی از سوی یک روانشناس را بدهید تا بهتر بتواند مشکلاتش را مدیریت کند و با بیماری اش کنار بیاید تا فشار کمتری را حس کند و در آخر رفتار مناسب تری هم با اعضای خانواده اش داشته باشد.
اگر چه درباره رفتارهای خودتان و تلاش هایی که در این زمینه کرده اید هیچ توضیحی نداده اید اما اگر این همه مدت و تا دوران نوجوانی، به گفته خودتان چهارده سالگی توانستید با ایشان رابطه خوبی بسزید و از آن جا که به هرحال شما نیمی از رابطه هستید و می توانید با انتخاب رفتارهای درست تا حد زیادی در بهبود و ترمیم رابطه تان تاثیر گذار باشید، بهتر است از خودتان بپرسید که اوضاع در آن زمان با امروز چه تفاوتی داشت؟
چگونه آن زمان امکان رابطه خوب را با ایشان داشتید و اکنون دیگر این امکان وجود ندارد؟
از سمت شما چه تغییراتی رخ داده است و چگونه می توانید بستر را برای رابطه سازی مجدد و بازسازی رابطه تان فراهم کنید چون شما هم فقط اختیار رفتار خودتان را داردی، سهم شما در این مسیر چیست تا به این ترتیب هم خودتان احساس آرامش بیشتری را تجربه کنید و هم رابطه تان بهتر بشود.
و هم بتوانید توقعاتی در حد توانمندی ها و یا توانایی و بیماری و مشکلات ایشان از وی داشته باشید و به جای قضاوت مکرر و فکر کردن به این که باید چگونه باشند و نیستند و انتظار تغییر دادن ایشان، به رفتارها و سهم و نقش خدتان در این مسیر توجه و تمرکز کنید و او را همان گونه که هست بپذیرید و ببینید چگونه با تمام این شرایط می توانید در کنارش باشید و در کل می خواهید برای او چگونه پسری باشید؟
در این مسیر می توانید از کمک حرفه ای و تخصصی و راهنمایی های دقیق تر یک روانشناس و یا مشاور هم استفاده کنید تا بتوانید در مسیر تحقق خواسته ها و نیازهی و اهدافتان در زندگی اقدامات موثرتری انجام دهید و احساس کفایت و کارآمدی و کنترل بیشتری را بر زندگی تان به دست آورید تا گام های موثری برای بهبود کیفیت رابطه ها و زندگی خودتان بردارید.