سلام.من پسر ۱۹ ساله‌ای هستم.پدرم(راننده) کاملا فرد روان‌پریش و دیوانه‌ای هست. رفتار انفجاری داره و ناگهان عصبانیتش به اوج میرسه. ایرادگیر منفعت‌طلب فحاش و کم‌سواد… بسیار هیجانی و غیر قابل کنترل … تا وقتی ۱۴ ساله بودم، روابطمون با هم خوب بود؛ ولی بعدش روز به روز داره بدتر میشه.اختلال‌هایی مثل مانیک و… داشته. مادرم کارمنده و این همه سال تحملش کرده، همه اخلاق گندشو میشناسن.یه رفیقم نداره.من دومین سالمه ک کنکور میدم و شدیدا تحت فشارم ( انتظار‌ها از من بسیار بالاست). اصلا دوست ندارم ببینمش. چند باری فکر بیرون زدن از خونه و پناهنده شدن رو کردم ولی بخاطر آبرو مادرم نمیتونم انجام بدم. همه میگن شما خوشبختید و … در حالی که از داخل پاشیده شدیم. بخدا خسته شدم همش توهین تحقیر …روان‌پزشک براش دارو نوشته ولی چون راننده‌ست نمیتونه بخوره(خواب‌آور هستن) . موندیم تو گِل.هر وقت نیست فقط احساس ارامش داریم