1
پدر
سلام من پدرم خیلی بهم سخت گیری میکنه و کاری کرده که وقتی
میبینمش همش استرس دارم و یه لحظه هم آروم نمیشم اما سعی
میکنم که اینو نشون ندم قبلا خیلی منو میزد اما الان با کارهاش و
رفتارهاش باعث رنجش من میشه و جوری اعصابمو خورد میکنه که
دلم میخواد اصلا یا تو این خانواده نبودم یا اصلا به دنیا نمیومدم
همش میخواد جلوی خواسته هامو بگیره از هر فرصتی برای پیش بردن
کارش میخواد استفاده کنه و اینو به حساب این نمیزارن که میتونه
چقدر ادمو اذیت کنه بلکه فکر میکنه با آبرو ریزی و کارای بیخود
باعث خوشبختی بچش میشه واقعا ازش متنفرم لطفا بگید چیکار
کنم کمکم کنید چون نمیدونم دیگ چقدر میتونم تحملش کنم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه می باشد و کتک هایی که قبلا تجربه کرده اید ترس و اضطرابی را در شما ایجاد کرده است که باعث می شود در زمان فعلی نیز از صحبت کردن خوداری کنید .
در این مسیر نیاز است در کنار احترام به ایشان شما مسیر خود را تغییر بدهید و در زمان و مکان مناسبی در احترام به ایشان بیان کنید که این سبک رفتاری که دارند برای شما چه احساساتی را ایجاد کرده است و در جایگاه پدر از ایشان چه توقعی دارید .
تا زمانی که ایشان احساسات و صحبت و نیازهای شما را نشوند به اشتباه بودن مسیر خود و یا رضایت نداشتن شما آگاه نمی شوند چون این مسیر هست که ایشان بلد هستند و فکر می کنند از این طریق به شما کمک می کنند .
بهتر است دقت کنید که نمی توان مدت زمان زیادی به این سبک رابطه ادامه داد و اینکه بیان می کنید (نمیدونم دیگ چقدر میتونم تحملش کنم) نشان از نارضایتی قسمتی از روان شما می باشد که می خواهد برای تغییر این شرایط کاری جز سکوت و یا فرار انجام بدهد .
پس بهتر است سعی کنید مسیر تعاملی را در احترام و با بیان درک تلاش و نگرانی های ایشان ایجاد کنید تا بتوانید در این مسیر نتیجه گیری بهتری داشته باشید .