چجوری به خواستگارم بگم قبلا عقد ناموفق داشتم؟
سلام وقتتون بخیر من پدرم قبلا این ذهنیت رو داشت که دختر باید زود ازدواج بکنه اصلا طرف مهم نیست من از نه سالگی خواستگار داشتم خواستگارام زیاد بودن ولی من دوست داشتم درس بخونم دانشگاه برم کار داشته باشم بعد ازدواج کنم اما پدرم برای اینکه من دانشگاه نرم منو به اجبار شوهر داد اونم تو ۱۷ سالگی من نمیدونستم اصلا ازدواج چیه دلم نمیخواست ازدواج کنم ولی به اجبار گفتم باشه و سریع ام عقد کردیم ندیده نشناخته🥲بعد از عقد فهمیدم همه چیو بهم دروغ گفته حتی سن و تحصیلات قمارباز بود مشروب میخورد خیلی بد دل و شکاک بود خیلی اذیتم کرد تا اینکه بعد تقریبا شش ماه جدا شدیم.بعد از اون باز هم پدرم نذاشت برم دانشگاه یکسال گذشت یه خواستگار اومد برام از فامیل همه تعریفشو میکردن همه بهم کفتن که تو با اینکه جدا شدی این اومده خواستگاریت منم بچه بودم (بخدا مثل بچه های الان نبودم)خیلی ساده و زودباور بودم از طرفی ام اون طرف هم بهم خیلی ابراز علاقه کرد و منم چون تا حالا هیچکس ابراز علاقه نکرده بود به اصطلاح خر شدم و با حرف بقیه قشنگ گول خوردم و جواب مثبت دادم ولی راه دور بودیم سالی دوبار همو میدیدیم یکسال بعد عقد ما(متاسفانه باز هم اشتباه کردم و عقد کردم)البته بزرگترا میگفتن منم میگفتم باشه🥲بعد یکسال چون دخترعموش با داییم نامزد کردن اختلافا شروع شد اذیت کردناشون شروع شد بعد چند وقت خودش بهم گفت بیا جداشیم خواهرش به همه گفته بود یه کاری میکنم جداشه بره مهریه ام نگیره که همونم شد الان شیش ساله میگذره جفتشونم ازدواج کردن ولی من هرخواستگاری میاد استرس میگیرم و ردش میکنم خبلی هم بوده که میدونستن گذشته منو و اومدن خواستگاری ولی تو چیزای دیگه به توافق نرسیدیم الانم یه خواستگار دارم که خوبه ولی غریبه ای گذشته منو نمیدونه ازم خواستکاری کرده نمیدونم گذشته مو چجوری بگم که ذهنیتش نسبت بهم عوض نشه و خراب نشم پیشش،دوست ندارم دروغ بگم و قایم کنم میخوام صادق باشم باهاش ولی نمیدونم چجوری بگم یا کی بگم که باهام بد برخورد نکنه و تحقیر بشم خیلی میترسم خیلی زیاد استرس دارم نمیدونم چیکار کنم لطفا کمکم کنید
اینم بگم هیچ رابطه ای نداشتم و با برگه دادگاه شناسنامه ام پاکه-کلا تو زندگیمم تا حالا با پسری دوست نبودم اصلا کلا فقط همینا تو زندگیم بودن الانم من خیلی وقته که فراموششون کردم و اونا هم زندگی خودشونو دارن و کلا هیچ تاثیری تو زندگیم ندارن-منم الان درسمو خوندم کم مونده معلم بشم
سلام به شما دوست عزیز
قابل درک هست که تجربه این شرایط برای شما با فشار روحی زیادی همراه شده است اما عزیزم در هرصورت آنچه در گذشته رخ داده است را نمی توانیم تغییر بدهیم اما می توانیم با کسب تجربه از گذشته و نگاهی به آینده در زمان حال زندگی بهتری داشته باشید.
در این مسیر خب بهتر است که هیجانی رفتار نکنید و حتما به خودتان و فرد مقابل فرصت شناخت در دوران نامزدی و یا دوران شناخت پیش از ازدواج و در کنار آن مشاوره پیش از ازدواج را بدهید چون در هرصورت تا زمانی که شناخت لازم وجود نداشته باشد نمی توان در این مورد نظری بیان کرد.
در مورد این آقا نیز خب بهتر است بعد کی حرف زدن مثلا یک یا دو جلسه در این مورد صادقانه همان مواردی را که در اینجا بیان کردید را به ایشان نیز توضیح بدهید و خب اجازه بدهید ایشان نیز با در نظر گرفتن این شرایط در مورد ادامه مسیر با شما تصمیم گیری کنند چون در هرصورت اگر بخواهد زمان طولانی از صحبت کردن شماها بگذرد اما در مورد آن صحبت نکنید خب این می تواند با دیدگاه منفی همراه شود پس بهتر است که اگر شرایط اولیه این آقا برای شما مورد پذیرش هست در این مورد با ایشان صحبت کنید تا ادامه مسیر را آگاهانه تر گام بردارند و خود شما نیز قبل از دلبستگی این موضوع را عنوان کرده باشد .